امتیاز
5 / 4.7
مشاهده نمونه
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
30,000
خبرم کن
کتاب چاپی ناموجود است
30,000
15%
25,500

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

کتاب او یافت مرا از رضا عیوضی که در انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده است. این کتاب اولین کتاب از مجموعه کتاب‌های روایت براده ها است. نویسنده در این کتاب به روایت سفر خود به کربلا با بیانی طنز آلود می‌پردازد.

معرفی کتاب او یافت مرا

کتاب او یافت مرا از رضا عیوضی که در انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده است. این کتاب اولین کتاب از مجموعه کتاب‌های روایت براده ها است. نویسنده در این کتاب به روایت سفر خود به کربلا با بیانی طنز آلود می‌پردازد.

کتاب او یافت مرا؛ روایت براده ها

 

بخشی از متن کتاب

اول بار که گفتم می خواهم سفرنامه ای از کربلایی که رفته ام، بنویسم، همه دوستان و آشنایان خوش شان آمده بود و تشویقم می کردند؛ یعنی همین‌طور هندوانه بود که کامیون کامیون می‌رفت زیر بغلم!

اما تا حرفم را کامل می کردم و می گفتم که این کتاب را می خواهم به بیان طنز بنویسم، خیلی ها لب می گزیدند و به فکر فرو می رفتند، اول می گفتند: "جدی؟"

بعد می گفتند: "آخه یه جوریه! می دونی..." و با گفتن این جمله تیر خلاص را می زدند که: "خب، چرا جدیشو نمی نویسی؟".

این جا بود که هندوانه ها می افتادند و فَوقع ما وقع!

اما حقیقت این است که راست می گفتند! طنز نوشتن درمورد یک واقعه مذهبی عظیم -آن هم پیاده روی اربعین- واقعاً یک جوری است! خیلی سخت است سفری شبیه به این را به طنز بکشی درحالی که مواظبی به وادی تمسخر و هتک حرمت ها نیفتی.

اما من همیشه برایم جای تأمل بود که چه احادیث و روایات قشنگی درمورد شادی و شوخی داریم در اسلام!

یکی اش همین حدیث زیبا از امام صادق (ع) که: «اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ و َالمُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ»؛ یعنی مؤمن، شوخ و شنگ است و منافق، اخمو و عصبانی!

من خواستم همین را به تصویر بکشم. خواستم مدلی از یک زندگی پویای شاد دارای معرفت را نشان بدهم.
شادی ای که ناشی از شعور و فهم است، و شادی ای که برخاسته از توجه و بیداری است، در برابر شادیِ شکل گرفته از مستی و بی خبری، خواب و غفلت... .

هرکسی اردوی جنوب رفته باشد، می‌فهمد من چه می‌گویم. هرکسی در هیئت ها سینه زده باشد، می فهمد من چه می گویم.
هرکسی در بین الحرمین نفس کشیده باشد، می فهمد افسرده کسی است که حسین (ع) را ندارد؛ اشک برای حسین (ع)، نه افسردگی، که حیات روح است.
اصلاً اشک برای امام حسین (ع) عزیزمان، خودش یک بسته داروی ضدافسردگی است... .

پیاده روی اربعین هم از همین جنس‌هاست. ترش و شیرین است، سخت و نرم است، اما زشت و زیبا نه! همه چیزش زیباست. «ما رأیت الا جمیلاً»! زشت ندارد.
گریه هایش زیباست، خنده هایش زیباست، همه چیزش زیباست. ما رأیت الا جمیلا!

خلاصه کتاب او یافت مرا

"کتاب او یافت مرا" روایت من است از پیاده روی اربعین سال1394 با همراهی گروهی از فعالان فرهنگی کشور، اما به اضافه کمی مزاح و طنز که شاید هرکسی با خواندن این کتاب بخندد، اما من رسماً در جریان این کار اشک ام درآمد.

جای اولی که اشک ام درآمد، آن جایی بود که باید منِ دانشجوی بی کار، دو میلیون تومان پول نقد جور می کردم و به عنوان وثیقه می گذاشتم در حساب محترم نظام وظیفه تا به من گذرنامه و مجوز خروج از کشور بدهند.

راستی! یعنی ممکن است کسی که قرار است از مملکت فرار کند، به خاطر این دو میلیونی که گذاشته در حساب نظام وظیفه، منصرف شود و برگردد؟ اصلاً بهتر نیست یک همچین آدمی کلاً برود و برنگردد؟ نه خداییش بهتر نیست؟

البته اتفاقات مختلفی در طول این مسیر، از رفتن به کربلا تا برگشتن و چاپ این کتاب از من گریه گرفتند!
اما اگر از من بپرسند کدام یک بیشتر اشک ات را درآورد، خواهم گفت "وثیقه!" چون تازه ماجرای من سر این وثیقه، بعد از برگشتنم به ایران بالا گرفت.

همان جایی که تازه فهمیدم نظام محترم وظیفه، قرار نیست یکی-دوساعته یا حتی یکی-دوروزه پول بهرام و صادق را (که از آن ها قرض کرده بودم) پس بدهد.

حالا کی جواب این دو نفر را می داد؟ من بهشان قول داده بودم محض برگشتن، پول شان را بدهم! چاره ای نبود جز ادا کردن قرض دوستان به وسیله قرض کردن از دوستان دیگر! از طرفی، خدا بیامرزد پدر کسی را که «کارت به کارت» را اختراع کرد!
اما من در مدت 8-9 روزی که قرار بود 2 میلیون تومان به حسابم برگردد، حداقل 30-40هزار تومن بابت کارمزد کارت به کارت کردن پول به این و آن، خرج کردم!
و اینجا بود که تازه فهمیدم، آن وقتی که با خوشحالی، یکی یکی فرم ها را پر می کردم و امضا می کردم (اگر نمی کردم چه راهی داشتم؟) خودم اجازه شرعی و حقوقی و اخلاقی (واقعاً؟) داده ام که با پول من در نظام بانکی فعالیت بشود و (سودش برود در جیب... بگذریم)... و می گذریم.

الان شما منتظرید من جای دومی که اشک ام درآمد را هم برایتان شرح بدهم؟ همان یکی بس نبود؟ اینقدر بی رحم هستید؟

**** اما مواظب باشید که همه جای این کتاب، طنز نیست، شاید گاهی هم لازم بوده چیزی گفته شود تا بگریاند. البته شاید... شما باز هم اعتماد نکنید. حتی ممکن است وسط گریه ها ناگهان چیزی بخوانید که به خنده بیفتید و برعکس! من چیزی به گردن نمی گیرم، از الآن گفته باشم!

دانلود کتاب او یافت مرا

برای خرید و دانلود کتاب او یافت مرا (روایت براده ها) از رضا عیوضی می‌توانید از طریق سایت و اپلیکیشن فروشگاه اینترنتی فراکتاب اقدام کنید.

صفحات کتاب :
176
کنگره :
PIR8354‭‬ ‭/ی87‫‭‮الف‬8 1395
دیویی :
8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
4398905‬
شابک :
9786222850692
سال نشر :
1395

کتاب های مشابه او یافت مرا