کتاب حاضر شرحی است بر سرفصلی به عنوان غرب شناسی. با این رویکرد غربشناسی نه شناخت دیگران که شناخت ساحات حاکم بر ضمیر ناخودآ گاه ما بواسطه فضای اندیشه ای حاکم بر تاریخ است. این اثر در تلاش است خواننده محترم را با ضرورت، چیستی و ماهیت حوزۀ مطالعاتی غربشناسی آشنا کرده و بطور اجمالی تبیین نماید؛ برای خروج از بن بست هویتی حاکم بر دستگاه فکری و فرهنگی حال حاضر چه باید کرد. امید آن که مطالعه کتاب حاضر بتواند گرهگشای سوالات پنهان شده در ذهن خواننده محترم باشد و از این طریق خواننده محترم را در راستای حل تعارض تعامل سنت و مدرنیته یاری نماید.
آنچه این اثر را از سایر آثار پیرامون موضوع غربشناسی متمایز می سازد؛ تدوین آن برای مخاطبان فرهیخته و دانشگاهی به ویژه دانشجویان است که از یک سو اتقان محتوا و علمی بودن را می طلبد و از سوی دیگر ایجاز و سلاست بیان؛ که گرچه جمع این دو دشوار است اما نگارنده نهایت اهتمام خود را در این راستا به کار بسته است، امید آنکه مورد رضایت حضرت حق و استقبال فرهیختگان گرامی قرار گیرد.
… حال این پرسش مطرح میشود که چرا این تمدن در گذشته به وجود نیامده بود؟ آیا دلیل اینکه برای مثال تلویزیون قبلاً به وجود نیامده بود، این است که در آن دوران عقلانیت و علم بشر به این سطح نرسیده بود؟
اگر چنین است، پس چرا اهرام ثلاثه مصر و یا حتی آثار تاریخیای که از قرنها پیش در کشور خودمان وجود دارد(مانند بناهایی که در اصفهان هست) به گونهای است که ما در حال حاظر با این علوم امروزی خود نیز نمیتوانیم به این ابزار برسیم؟ این مسأله به قدری اهمیت دارد که حتی برخی از محققین قائل به این نظر هستند که علمای آن دوران به علومی دست یافته بودند که ما پس از قرنها هنوز به آن سطح نرسیدهایم.