داستان، زندگی سراسر فراز و نشیب شیفته است که علیرغم سرنوشت سوزناک و دردناکی که داشته است سعی میکند غم و رنج دیگری را حس کند و در این گذر...
چکیدهای از متن:
دانههای برف به مانند مرواریدهای صدفین به روی زمین ریخته پهنه زمین را در میان بستری سفید میپوشانیدند چنان بیرحمانه بر طبیعت زیبا هجوم میآوردند که گویی دست به دست هم دادهاند تا تمامی خوبیها و زیباییهای زمین را به زیر خود کشیده نابود سازند. سامیه با چشمانی نیمهباز روی تخت دراز کشیده چنان به نقطهای خیره مانده بود که گویی در دنیای دیگری سیر میکرد. لحظهای پلکهایش روی هم افتاد. قطرات اشک محصور در گودی چشمان راه بر روی گونهها گشود، از گوشه لبهایش شوری اشک را احساس کرد. بارش برف بر اندوهش میافزود.
کنگره :
2ش 983ر/ 8165 PIR 1379ش616ف
نظر دیگران //= $contentName ?>
عالییییی مررررررسی...
عالیییییی...