کتاب با نام و بی نشان نوشته سرکار خانم لیلا طهماسبی میباشد و انتشارات متخصصان آن را به چاپ رسانده است.
نوشتهای که پیش رو دارید، جان نوشتهی زنی است که در عبور از چالشهای زندگی خودش و روح زندگی را گم کرده بود و در پی یافتن آن، درهای بسیاری را زده بود، این کتاب بر اساس زندگی واقعی است.
این متن جانمایه یک زندگی است. دورهای از تکامل یک روح که تجربهی زیستهی خود را به قلم درآورده است. باشد که به لطف پروردگار چراغ راهی باشد برای تمام انسانهایی که رنجهایی را تجربه میکنند و به دنبال عبور از آن ها به سوی آگاهی هستند. بخش جداییناپذیر این متن راجع به اوتیسم است این ناشناختهای که هنوز ما درکی از فرایند پیچیده آن نداریم و به دنبال یافتنش هستیم تقدیم به خالق نیکیها و کودکان آگاه اوتیسم و خانواده هایی که با این آگاهان و مسائل خاص آن ها زندگی میکنند.
این داستان را که خوندم، فهمیدم باید ابتدا خودمو پیدا کنم، باز به سوالات سالهای قبل برگشته بودم؛ منم مثل اون دختر به جای حرکت فقط مقهور شرایط بودم و فکر میکردم با صدازدن و گریه و زاری و درخواست میتونم به جایی برسم،در حالی که باید خودم حرکتی انجام میدادم که به برکت این حرکت خداوند راهی برام باز میکرد، اما واقعاً شرایط به وجود آمده به خصوص بعد از گلاره منو بدجوری تو مخمصه گذاشته بود؛ چیکار میتونستم بکنم؟ یاد یه جمله از کتابی افتادم که اخیراً خونده بودم: «پروردگار میخواهد که بندهاش خودش را بشناسد و گوهر الهیاش را از طریق قدرتی که پروردگار به او داده، به هر طریقی که مایل باشد، تجربه کند».