کتاب سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد از نادرابراهیمی(نویسنده کتاب) در انتشارات سوره مهر به چاپ و نشر رسیده است.
این کتاب که در دوجلد نگارش شده است، داستان بلندی درباره زندگی امام خمینی (ره) را روایت میکند که نادرابراهیمی نویسنده کتاب در آن کوشیده ابعاد مختلف شخصیتی ایشان را در قالب داستان بررسی کند.
دوران کودکی امام و شکل گیری شخصیت وی در دامن پرمهرمادر و صاحبه خانم (عمه ایشان) مرام و منش پدر امام و نحوه شهادت ایشان حضور امام در کلاس درس مدرس
بررسی شجره نامه اجداد، امام و شرحی از زندگی پدر بزرگ ایشان مراحل آشنایی امام با دختر حاج آقا ثقفی تا ازدواج از جمله مواردی است که محتوای این داستان را دربرمیگیرد.
1: نخستین دیدار
2: دیدار دوم
3: دیدار سوم
4: از پی دیدار نخست
5: از پی دیدار دوم
6: از پی دیدار سوم
7: دنباله نخستین دیدار
8: از پی دیدار دوم
9: دنبالة دیدار سوم
10: دیدارهای درهم ریخته
این غریب است که ماهیگیران، به هنگامِ بارش باران، از پنجرههای کلبههایشان، دریا را نگاه نمیکنند. این نهیبِ واپسْماندگی است.
بارانِ سیلآسا زیباست؛ توفانِ بیترحُّم زیباست؛ و تاب خوردن مرغانِ دریاییِ بیتابْ بر فراز دریا زیباست.
باران، حکایتیست الهی؛ توفان حکایتیست الهی؛ و تاب خوردن مرغانْ نیز. شما که نمینگرید، از خدا و زیبا پرهیز میکنید.
ماهیگیران، چون این سخنان را شنیدند، فریاد برآوردند: دریا در خونِ ماست؛ در روحِ ماست. دریا در هر تجسّمیست که ما از جهانِ خویشتن فراهم میآوریم: دریای بارانی، دریای توفانی و مرغانِ توفان، حتّی قایقهای درهمشکسته، همه، برای ما چیزی نیستند الا دریا؛ و دریا را از پنجرههای حقیر نگریستن، دونشأن مردمیست که تمامی دریا در ایشان جاریست و مواج.
گفتم: نگریستن از روزنههای ممکن ـ حتی حقیرترین روزنهها ـ آن زمان که در تنِ توفان نیستید، وابستگی به توفان را اثبات میکند. یکصدا گفتند: چنین نگریستن، شاعرانِ خمارِکوتهبین را شاید. ایجاد رابطه با امکان، از امکان رابطه دور است؛ و ما، بسا روزها که در چنگ توفان بودهایم، در قلب بیپرواترین باران...
ما اگر میل آن داشتیم که تن به حقیرترین امکانات بسپاریم، تور به توفانْ نمیانداختیم، و چون مرغانِ توفان، به همه سویِ زیستنی پر مخاطره پرتاب نمیشدیم.
پس، من که به قصد ترکِ فروتر مردمانِ روزگارِ خویش، تنگِامواجِ طاغیْ زیستن را انتخاب کرده بودم، کلبهای را خریدم که غبار پیر، پهنای پنجرههایش را پوشانده بود...
و چون کلبه از آنِ من شد، نخستین « شُدنم» را در این یافتم که تیرگیِ هزارساله از رخسار پژمردهی پنجرهها بزدایم. کهنهیی مرطوب، طشتی آب نیمگرم، تیغی تیز اختیار کردم و به جان آن شیشهها که دیگر جلای شیشگی از یاد برده بودند افتادم و از آن شکوفاییِ محقّر، دریای محبوب خروشانِ پُر حبابِ خویش را نگریستم...
و ناگهان دیدم که مردی از دریا برمیآید بر دریا میآید ـ چون ایشان که در اسطورههای مهجور، بر آب میرفتند ـ چون عیسای ناصری، چون منصور حلاج و چون شیخ ما که نگاه خداوند بر اوست و اگر خواهد، چون قاصدکها به سیاحتی سبکبالانه میبَرَدش...
کتاب سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد برای افرادی به خواندن تاریخ معاصر و سرگذشت بزرگان تاریخی به ویژه دوستداران امام خمینی علاقهمند هستند مناسب است.
«من داستان می نویسم، تاریخ نمی نویسم. تاریخ های بسیاری قبل از من نوشته شده است و همزمان با من و بعد از من نیز نوشته می شود و خواهد شد؛ اما داستان، فقط یکبار نوشته می شود؛ فقط یکبار.
آن ها که واقعیت را می خواهند نه حقیقت را، و طالب واقعیاتِ تاریخی هستند نه حقایق انسانی، می توانند بی دغدغه خاطر، به بهترین تاریخ ها مراجعه کنند...».
در فروشگاه اینترنتی فراکتاب امکان تهیه کتاب pdf سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد، کتاب صوتی سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد و کتاب چاپی سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد فراهم شده است و شما می توانید این اثر را در قالب هرکدام از این 3 حالت خریداری کنید.
نظر دیگران //= $contentName ?>
کتاب بسیار قشنگیه...
سلام، بسیار کتابیست جذاب، و با احساسی قوی و قلمی توانا نوشته شده. از شکل گیری شخصیت حماسی و الهی و اسطوره ای ح...
ممنون از برنامه خوبتون.امید وارم هر روز کتاب ها بهتر و بیشتری را چاپ کنین....
عالیه کتابای نادر ابراهیمی؛ ممنون که اوردین...