کتاب پلهها تمام نمیشدند شامل زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم مهدی نعمایی نوشته افروز مهدیان، از سوی انتشارات روایت فتح چاپ و راهی بازار نشر شده است.
این کتاب روایت زهرا ردائی و درباره تصمیم مادری است که حاضر میشود جگرگوشههایش را بردارد و برود توی دل جنگ، آن هم در کشوری غریب، همچنین در این کتاب جدایی دختری جوان، غوطهور در نازونعمت از آغوش گرم خانواده و سفر به یک شهر جنگی به تصویر کشیده میشود.
صداهای عجیب و غریبی از پشت خانهمان شنیدم. صدای تیراندازی، درگیری و دعوا میآمد. هاجر رفته بود اتاق خودش. مهدیها هم هنوز نیامده بودند. تختمان درست زیر پنجره بود. سمت چپ خانه کلا بیابان بود. هر چه سعی کردم نتوانستم حرفهایشان را تشخیص بدهم. صداها گلفت و بغور و درهم برهم بود. قلیم داشت میآمد توی دهانم. به هاجر پیام دادم، ولی انگار خواب بود. با خودم محاسبه کردم اگر به خانه حمله کنند، چقدر طول میکشد برسند طبقه بالا. خدا کند اول من را بکشند. نکند بخواهند بروند سروقت بچهها.