یک ویژگی کتاب آن یگانه این است که هم به زندگی علامه طباطبایی میپردازد و هم به آثار او. به علاوه اینکه به نظام فکری علامه پرداختم و سعی کردم بهگونهای باشد که جامعیت داشته باشد و نظام فکری، کلامی، عرفانی و اندیشههایش درباره جامعه، علم اخلاق، فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی و …در آن بیان شود. نویسنده در این کتاب تلاش کرده است بعضی تحلیلهایی که درباره علامه طباطبایی نوشته شده، اما درست نبودهاست را نیز بیان کند.
اساس کتاب و نخ تسبیح آن این است که علامه طباطبایی دارای یک نظام فکری است و متفکری که دارای نظام فکری است، یعنی اصول فکری او متناقض نیست و دارای وحدت و یکپارچگی است که یکدیگر را نقض نمیکنند. این کتاب نشان میدهد نظام فکری علامه طباطبایی نظامی است که بر اساس نوع شناختی که از فلسفه اسلامی داریم، اهمیت ویژهای دارد و شکل تدوین کتاب به گونهای است که حوزهای از فکر علامه طباطبایی را بدون گزارش نگذاشته است و اگر این کتاب به زبانهای دیگر ترجمه شود، میتوان علامه را به جهانیان شناساند. نویسنده در مقدمه کتاب صحبت از عالمی به میان آمده که علامه در آن زیست میکرده و مؤلف کتاب اینگونه به مخاطب القا میکند که اگر کسی بخواهد با نظام فکری علامه طباطبایی آشنا شود، نیازمند آشنایی با عالمی است که او به آن تعلق داشته، ظرفیت و استقلال فکری و روحی که علامه داشت، حاصل زیست در آن عالم بود. او اندیشههای گوناگون را میخواند و در آنها به دقت تأمل میکرد ؛اما مبهوت آنها نمیشد و راه خود را میرفت؛ راهی که مبتنی بر سلوک عقلی و برهانی بود و نصری در این کتاب موفق شده است مخاطب را به آن عالم دعوت کند.
در جلد اول این کتاب، از برخی ابعاد شخصیت فکری و اخلاقی علامه سخن به میان آمده است. در جلد دوم کتاب آن یگانه اندیشههای علامه در زمینه کلام، عرفان و تفسیر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. مباحث کلامی علامه هم جنبه عقلانی دارد و هم جنبه قرآنی. وی گستره مباحث کلامی را از قرآن اخذ میکند، اما آنها را به صورت فلسفی تفسیر میکند. در عرفان نیز علامه از معرفت نفس سخن به میان میآورد و در آثار مکتوب خود کمتر از مباحث ابن عربی نقل میکند، اما در جلسات خصوصی که به تفسیر غزلیات حافظ و گلشن راز شبستری میپردازد، در فضای فکری ابن عربی گام بر میدارد. از همین روی برای آشنایی دقیق با تفکر عرفانی علامه تلاش شده تا علاوه بر آثار مکتوب ایشان از تقریرات شاگردان ایشان از درس و بحثهای خصوصی علامه استفاده شود.
در مباحث تفسیری نیز به دیدگاه قرآنی علامه به تفصیل پرداخته شده و فقط روش تفسیری ایشان مورد بررسی قرار نگرفته است. بسیاری از مباحث قرآنی از پیشفرضهای نگاه تفسیر هر مفسری است و علامه نیز از این قاعده مستثنی نیست.
گزیده کتاب آن یگانه جلد دوم
از نظر علامه، مسئله توحید از همه مسائل علمی دقیقتر و درک آن بسیار دشوار است. این مسئله در افقی قرار دارد که از افق سایر مسائل علمی و حتی افق افکار نوع مردم بلندتر است. توحید از سنخ مسائل و قضایای متداول نیست که به آسانی قابل ادراک باشد. از همینجاست که در مورد آن اختلاف نظرهای بسیاری پیدا شده است. برخی افراد که قدرت درک مسئله توحید را نداشتند، از بتپرستی سر در آوردند.
برخی توحید خداوند را به معنای وحدت عددی تلقی کردهاند؛ یعنی وحدتی که در مقابل کثرت است. علامه برای اثبات وحدانیت خدا از استدلالهای فلسفی مدد میگیرد و آیات قرآنی را نیز با توجه به همین مبانی فلسفی خود تفسیر میکند.