کتاب اندر احوالات 39 سالگی نوشته شهرزاد شکیبا است که توسط انتشارات متخصصان به چاپ رسیده است و در زمرهی کتابهای داستانی به شمار میرود.
سیونه ساله شدهام. گویا بزرگ شدهام! اما هنوز یک دختر بچه درونم هست که دوست ندارد بزرگ شود. میدانم که مادر شدهام و سالهاست از خندههای کودکیام گذشته و حالا باید به صدای خندههای کودکم گوش کنم.
اما... اما شهرزاد درونم هنوز می خندد و نمیگذارد که مثل تمام زن های همسن خودم باشم.
هنوز شبیه دختربچههایی که در راه مدرسه هستند، درونم پر از هیجان و رؤیاست. پر از تابهایی که روشون سوار میشوم و میروم آن بالا بالاها، جایی که قانون معنی ندارد. فقط خودم بلد هستم که وقتی سوار آن تاب میشوم، حالم خوب است. از عدد سنم و دنیایی که بهم بگویند تو دیگر مادری و دیگر باید خانوم باشی، دور میشوم؛ چون هنوز دلم میخواهد در گوشم هدفون بگذارم و آهنگ مورد علاقهام را بلندبلند بخوانم. هنوز یک آهنگ میتواند من را به کنج کافههای دودی شهر ببرد.
هنوز دلم ساندویچهای سوسیس بندری چهارراه ولیعصر را میخواهد. کافههای خیابون وصال... هنوز دلم کافه نادری را میخواهد که در برف دی ماه بروم آنجا و کنار بخاریاش بچسبم و قهوههای موسیو را بنوشم. هنوز هم وقتی که سوار ماشین میشوم، دلم میخواهد گاز ماشین رو بگیرم و با صدای بلند آهنگ گوش بدهم. وقتی که باران میزند، سرم را از شیشه ماشین بیرون بیاورم تا صورتم خیس بشود.