کتاب اعتماد عشق توجه نوشته سرکار خانم فیروزه نیراعظم منتشر شده در نشر متخصصان است.این اثر حاوی مجموعه داستان های کوتاه می باشد.
خلاصهای از داستان (تک دانه و بچه غول)
داستان زندگی دسته جمعی، مدرن و با علم و دانش و تکنولوژی بسیار قدرتمند که در کشور خود با شهرهای زیاد و در اعماق زمین ساخته شده زندگی میکنند که در خور تحسین هست. در پارهای از موارد از آدمها روی زمین پیشرفت بیشتری داشته و با وجود امکانات بسیار کمی ک در زیرزمین داشته، اکثر چیزهایی که در روی زمین و در آسمان هست را برای خود ایجاد کرده و با خورشید خود طلوع و غروب دارن. اما تولید اکسیژن زیاد، در کیلومترها زیرزمین بسیار دشوار هست. بههمین علت نمیتوانند برای خود آذوقه کافی تولید کنند، مجبورند آن را از روی زمین و با هزاران خطر تهیه کنند. ملکه و پادشاه در انتظار تولد دستهجمعی نوزادانشان هستند، اما به دلایل غیرمنتظره همه آنها به جز یکی قبل از آنکه چشم بگشاید از دنیا میروند. ملکه پریشان و بیمار میشود. نام نوزاد را تکدانه میگذارند. او خیلی عزیز و بینهایت باهوش و بسیار کنجکاو بود رشدش هم فوقالعاده سریع بود. سربازان فقط اجازه داشتند با مقررات خاص از شهرها خارج شوند و با آذوقههای سالم بازگردند. تکدانه عشقش رفتن به بیرون و داشتن دوستی بین آدمها بود. ملکه و پادشاه بینهایت نگران و اعتقاد دارند که خطرناکترین موجودات روی زمین انسانها میباشند. اما او دست از خواستهاش برنمیدارد. آرزو دارد، دنیای بیرون و آسمان و روی زمین را ببیند. بالاخره با پافشاری بیش از حد، اجازه خارج شدن از کشورش را میگیرد۰ او با گروهی از دانشمندان و فیلمبردارهای حاذق و با تجربه راهی به بیرون مییابد. در بین آدمها با دختر بچهای زیبا و مهربان دوست میشود. شادی از درس خواندن خوشش نمیاد و به علت برخورد نادرست مادرش گوشهگیر و منزوی شده و کتاب را کنار گذاشته. اما با تعجب بینهایت بعد از دوستی با تکدانه زندگیش عوض شده و این تغییر باعث تعجب مادرش میشه دنبال موضوع را میگیره در این راه داستانهای خوش و گاهی تلخ پیش میاد که در ادامه داستان خواهید خواند.
خلاصهای از (مهر مادری)
بارانی عجیب و غریب که مادربزرگها و پدربزرگها هم این چنین بارانی را از آسمان ندیده بودند. تقریبا ارتفاع آب از سقف ماشینهای شاسی بلند هم عبور کرده بود. با وجود زیبایی و طراوت، نعمتی که همه آرزویش را داشتند تبدیل به مشکلات بسیار زیادی شده که غیر باور بود. روبروی آپارتمان دیواری با حفرهای نسبتا بزرگ بود و همیشه سگی داخلش رفت و آمد داشت. ماجرا از اینجا آغاز میشه ک سگ چرا خطر را به جان میخرد و شناکنان و با سختی فراوان به طرف حفره میره و داستان ما را میسازد. داستانی خواندنی و قابل تحمل در ذهن.