کتاب دولتهای رضاخان شاه، اثر علیاصغر رجبی؛ در چهار فصل به نگارش درآمده که به بررسی و تحلیل عناوینی نظیر؛ «فصل اول به بررسی دولتهای ایران از کودتای رضاخان تا انقراض قاجار اختصاص دارد. در آن فصل به بیان تاریخچه مشروطیت، رابطهی رضاخان با انگلیسیها، جمهوریخواهی رضاخانی، زمینهچینی برای تغییر سلطنت و انتقال قدرت از دودمان قاجار به پهلوی پرداخته شده است.
در فصل دوم با عنوان ماهیت حکومت پهلوی در عصر پهلوی اول، ضمن بیان مؤلفههای حکومت پهلوی و ماهیت دولت از نگاه رضاخان، مشخصههای عمومی نوسازی عصر دولتهای پهلوی اول بررسی شدهاند. فصل سوم و فصل چهارم نگارش حاضر به ترتیب به دولتهای عصر پهلوی اول و دولتهای پهلوی اول و موانع و بنبستها اختصاص یافته است.»
انقلاب مشروطه را باید آغاز حرکت ایران معاصر به سوی نوسازی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دانست که در این فرایند بسیاری از ارزشها و سنتهای مقبول جامعه در عرصههای مختلف به ویژه در عرصههای سیاسی و اجتماعی دچار تغییر و تطور گردید. به عنوان مثال پس از انقلاب مشروطه، جایگاه ظلاللّهی پادشاهان قاجار شکسته شد و حکومت قانون جایگزین آن گردید.
انقلاب مشروطه اگر چه در مسیر خود با توقف و انحراف مواجه گردید، اما حرکتی بود که شرایط و لوازم پوستاندازی ایران از سنت به مدرنیسم را فراهم آورد.
سر پرسی کاکس در فصل نهضت مشروطه زیر عنوان «اعطای مشروطه به ایران» و با درج این عبارت یاد میکند «هیچ کس نمیداند که چگونه مشروطه را به دست آوردیم، به نظر میآید که مشروطه خودبهخود از زمین سبز شده است» (کاکس، 1362 : 2/ 611). کاکس، سید جمالالدین اسدآبادی و میرزا ملکمخان را از پیشگامان جنبش مشروطیت و خودسری و رویهٔ مستبدانه «عینالدوله» را از دلایل مهم جنبش مشروطیت میداند.