کتاب دشمنان نوشته آنتوان چخوف با ترجمۀ سیمین دانشور میباشد و انتشارات امیرکبیر آن را به چاپ رسانده است. این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه است که با ظرافت خاص چخوف به بررسی روابط انسانی، تضادها و پیچیدگیهای اجتماعی میپردازد. چخوف در این مجموعه با نگاهی موشکافانه و انسانشناسانه، شخصیتها و روابط پیچیده آنها را در بستر جامعه روسیه قرن نوزدهم بررسی میکند.
نویسنده در این اثر با استفاده از سبک واقعگرایانه و روایتی دقیق، به تصویرکشیدن لحظات کوچک اما معنادار زندگی میپردازد. داستانهای کوتاه چخوف معمولاً فاقد پایانهای قطعی هستند و بیشتر بر روی فرآیند روانی شخصیتها و تعاملات پیچیده آنها تمرکز دارند.
یکبار مرا به دهکدۀ کوچک کوی دعوت کرد. چخوف در آنجا یک قطعه زمین کوچک داشت که در آن یک خانۀ دوطبقۀ سفیدرنگ بنا کرده بود.
وقتی ملک خود را نشانم می داد با هیجان خاصی این گونه آغاز سخن کرد: اگر پول زیادی داشتم در اینجا یک آسایشگاه برای معلمین علیل و رنجور دهکده ها می ساختم. می دانید! یک عمارت بزرگ و روشن، خیلی روشن و آفتاب گیر، با پنجره های بزرگ و اتاق های حسابی بنا می کردم. کتابخانۀ زیبایی برایشان ترتیب می دادم. انواع آلات موسیقی را فراهم می کردم. کندوی زنبور عسل، باغی پر از سبزیها و بوستانی پر از میوه تعبیه مینمودم. سخنرانی هایی دربارۀ کشاورزی و هواشناسی برایشان تنظیم می کردم. معلمین باید از همه چیز آ گاه باشند، از همه چیز، دوست عزیزم... .