کتاب مرشد و مارگریتا، اثر میخائیل بولگاکف، با ترجمه ی بهمن فرزانه به رشته تحریر درآمده و در انتشارات امیرکبیر منتشر و در دسترس علاقه مندان به کتاب های داستانی قرار گرفته است.
کتاب مرشد و مارگریتا، یکی از برجسته ترین و ممتازترین اثر در ادبیات روس و در سده 20 و جز اثرهای «کلاسیک ادبیات جهانی» می باشد. نویسنده کتاب حاضر، با بهره گیری از «نقش های اساطیری و موجودات جادویی به خصوص نقش والادیمیر شیطان در شخصیت فردی خوش لباس» به خلق صحنه هایی دیدنی و فلسفی و عرفانی پرداخته که حد و حدود قلمروهای حقیقت و تخیل را به جنگ و جدل می کشاند و عیان می سازد که چطور قدرت و نیرو توانسته به «فساد و تباهی» ختم شود. در طرف مقابل «عشق» مانند قدرتی ناجی و نجات دهنده در کانون و قلب روایت پا بر جا است.
اگر علاقه مند به رمان به خصوص خارجی هستید؛ کتاب مرشد و مارگاریتا، گزینه ای جذاب برای خلق لحظاتی هیجان انگیز می باشد.
کتاب مرشد و مارگریتا با قلم خارق العاده و روایت های گوناگونش به تحلیل موضوع هایی نظیر؛ «عشق، هنر، قدرت و معنای حقیقت» پرداخته و به همراه آن انتقادی بر «جامعه شوروی زمانه خود» می باشد. این اثر روایتی همسو و هم راستا دارد که در دو خط روایت می شود. یک روایت، روایتی از عاشقی مرشدی است که در رابطه با زندگانی «حضرت عیسی مسیح» می نویسد که در آخر به شوریدگی، شیدایی و گوشه گیری و تنهایی ختم می شود. و روایت دیگر، به داستان «مارگاریتا، زن عشق او که در جستجوی همسرش به دنیای ماورایی و شیطانی پا می گذارد»، پرداخته است.
پنطیوس پیلاطوس
... در صبح زود روز چهاردهم ماه بهاری نیسان، حاکم یهودا، پنطیوس پیلاطوس پیچیده در شنلی سفید با آستر سرخ رنگ، با قدم هایی آهسته و با وقار، از میان دروازه ی بین دو باله ی قصر هرودیس پادشاه وارد شد.
والی بیش از هر چیز دیگر در جهان، از عطر گل سرخ نفرت داشت. روز بدیُمنی آغاز شده بود و درست همین بوی عطر، از سحر آن روز، همه چیز را در دل والی به درد آورده بود.
به نظرش می رسید که حتی از درختان سرو و نخل باغ نیز عطر گل سرخ تراوش می شد و این بوی عطر لعنتی، با بوی چرم زین و عرق بدن محافظ اسب سوار او نیز مخلوط شده است.
از قسمت بالای باغ، دود سر کشیده بود و به میان باله های جلوی قصر می رسید، جایی که اولین گروه سپاه دوازدهم رومی، ملقب به رعد، که همراه والی به اورشلیم آمده بود، مستقر شده بودند. به آن دودی که نشانه ی این بود که آشپزان هنگ دارند غذا تهیه می کنند، بوی غلیظ عطر گل سرخ آمیخته شده بود.
- آه، پروردگارا! پروردگارا! برای چه دارید مرا مجازات می کنید؟ آری، شکی نیست، خودش است، خودش است، همان بیماری وحشتناک، همان سردرد وحشتناک. فراری از آن وجود ندارد. باید سعی کنم که سر خود را تکان ندهم.
کف زمین با موزاییک فرش شده بود. در کنار فواره، یک صندلی بود. بدون این که به کسی نگاهی بیندازد، روی آن نشست و دست خود را دراز کرد. منشی او محترمانه عریضه ای را که روی پوست نوشته شده بود، در دست او گذاشت. والی بدون اینکه بتواند جلوی درد خود را بگیرد با عجله نگاه سریعی به آن عریضه انداخت. سپس، آن را به دست منشی بازگرداند و به زحمت گفت: «محکوم اهل جلیله است؟ آیا آن را به نزد حاکم بخش برده اید؟».. .
نسخه چاپی کتاب مرشد و مارگریتا را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید و پس از دریافت کتاب از محتوای ارزشمند آن بهره وافی و کافی ببرید.
نسخه الکترونیک کتاب مرشد و مارگریتا را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و سپس در کتابخوان فراکتاب آن را مورد مطالعه قرار دهید.
مشخصات کتاب مرشد و مارگریتا در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | امیرکبیر |
نویسنده: | میخاییل بولگاکف |
مترجم: | بهمن فرزانه |
تعداد صفحه: | 480 |
موضوع: | رمان خارجی، داستان خارجی |
قالب: | چاپی و الکترونیک |