کتاب گذر از رنجها "جلد اول"، اثر آلکسی تولستوی با ترجمه سروژ استپانیان؛ رمان سه گانه ای است که داستان زندگی دو خواهر و داستان عشقهایشان را که در گذر از رنجها دست نخورده باقی مانده روایت کرده و به مفاهیمی مانند انقلاب و وطنپرستی پرداخته و حال و هوای شوروی سابق را پس از جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر و درگیریهای داخلی را بیان کرده است.
تماشاگری بیطرف، آنگاه که از یکی از کوچههای پرت و دورافتادۀ پوشیده از برگ درختهای زیرفون، پای به شهر پترزبورگ مینهاد، در لحظههای دقت و توجه دستخوش هیجانهای فکری و فشارهای روحی میشد.
به هنگام سرگشتگی در خیابانهای بیپیچ و خم مه گرفته، به وقت گذر از پنجرههای تیرۀ بناهای ماتمزدهای که سرایداران جلوی درشان چرت میزدند، ضمن چشم دوختن به پهنۀ پرآب و عبوس نوا با مشاهدۀ صفهای نیلگون پلها و چراغهایی که پیش از فرارسیدن شب روشن میشدند، به دیدن ستونهای قصرهای دلگیر و غمانگیز و ارتفاع گیجکننده و غیر روسی کلیسای جامع پتروپاولوفسک، و قایقهای کوچک و مفلوک شناور بر آبهای کدر و بلمهای انباشته از هیمۀ تر در امتداد دیوارۀ سنگی خیابان ساحلی، به وقت تماشای چهرههای رنگ باخته و اندیشناک عابران که چشمانی افسردهتر از تیرگی شهر داشتند، با مشاهده و توجه به این همه، یک تماشاگر بیطرف - تماشاگری نیکاندیش - سر خود را بیش از پیش در میان یقه و شانهها فرومیبرد و به راه خود میرفت، ولیکن تماشاگری بداندیش دستخوش این اندیشه میشد که کاش میتوانست با همۀ نیروی خود ضربهای وارد سازد و این جذابیت منجمد را درهم بشکند.. .