کتاب سیری در ادبیات غرب نوشته جی بی پریستلی و ترجمۀ ابراهیم یونسی است که توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است. این کتاب، تلاشی است برای شناخت احوال انسان غربی از دریچۀ ادبیاتی که آفریده و از آن بهره جسته است. نویسنده از آنجا که عصر مدرن را عصری بحرانی و انسان مدرن را ناگزیر از اتخاذ تصمیماتی خطیر میداند، تلاش کرده است با نگاهی به ادبیات بخشی از تاریخ غرب را بررسی کند و دستمایهای برای سالهای پیش رو در جهان مدرن در اختیار خواننده قرار دهد.
بنابراین این کتاب افزون بر یک بررسی ادبی برای اهالی ادبیات منبع تاریخی ادبی درخشانی نیز برای خوانندگانی به حساب میآید که تا امروز به دلایل مختلف چندان با ادبیات مأنوس نبودهاند.
در این کتاب، بنمایههای ادبیات داستانی و شعر در تاریخ ادبیات غرب مد نظر بوده و این مهم با نقد آثار نویسندگان و شاعرانی چون جیمز جویس، شکسپیر، سروانتس و دیگران، تا تولستوی انجام شده است. در حقیقت این تحقیق، افقهای تازهای در ادبیات و تاریخ جهان غرب و شرق را پیش روی خواننده میگشاید. به گفته بسیاری از کارشناسان این کتاب سبب رشد و پا گرفتن نقد ادبی در دهههای اخیر شده و یونسی با این گونه ترجمهها جان تازهای به آگاهیهای امروزی ما از جهان ادبی غرب دمیده است.
این کتاب، منبعی جامع و تحلیلی برای مطالعۀ ادبیات غرب شناخته میشود و برای دانشجویان، پژوهشگران و علاقهمندان به ادبیات و تاریخ فرهنگی غرب بسیار ارزشمند است.
هنگامیکه «فیلیپ دوم» در سال 1580 پرتغال را ضمیمۀ مستملکات وسیع خویش ساخت شاعری حماسهسرا دیده از جهان فروبست که اکتشافات و فتوحات شگرفی را که طی صد سال گذشته صورت گرفته و بسط و گسترشی را که در جهان پدید آمده و در ظهور رنسانس آن همه مؤثر افتاده بود صادقانه سرود.
این شخص کسی جز «کاموئنس» شاعر بزرگ پرتغال نبود که مدتی در آفریقا و چندی در هند خدمت کرد و سختیها و مصائب بسیار دید، اما با این حال توانست حماسۀ خویش موسوم به لوسیاد (اوس لوسیاداس) را تصنیف کند. این قصه که دربارۀ «واسکوداگاما» به رشتۀ نظم درآمده بهراستی سراپا تجلیل و ستایشی است گرم و دلگرمکننده نسبت به خود ملت پرتغال، آن ملت کوچک و از رمق افتادهای که کشتیها و شمشیرهای خویش را به اکناف عالم کشید.