کتاب تاریخ ادبیات روسیه جلد اول از آغاز تا تولستوی اثر میرسکی به بررسی روال تغییرات ادبیات روسیه از قرن یازدهم یا زمان ظهور تولستوی میپردازد.، میرسکی در این جلد از کتاب ابتدا ادبیات دوران قدیم روسیه که غالبا ادبیات مذهبی بوده است و ترجمه و کتبی مثل انجیل ، کتابهای دعا و غیره بوده است را بررسی میکند و بعد از آن بیان میکند که چگونه کم کم کتابخوانان به نویسندنگان تبدیل میشوند.
کی و چه زمانی ترجمه کتابهای دیگر ممالک آغاز میشود و در کنار خواندن این ترجمهها اقتباس از سبک نویسندگان آن ها نیز قوت میگیرد. شعر و شاعری رونق میگیرد ؛ رماننویسان پیدا میشوند و رمانها نوشته میشوند. کم کم نویسیندگان روسی اقتباس را رها کرده و به سوی قوی و منسجم آثار خاصی با توجه به سبک جامعه خود میروند.
تئوری کلاسیک، رمان را با درام و دیگر قالبهای شعری در یک مقام نمیدید و تا سال 1750 رمانی در روسیه نوشته نشد. از آن تاریخ به بعد آثار داستانی در قالب ترجمه به تعداد فزاینده انتشار یافت لیکن نخستین رمان اصیل روسی در سال 1763 منتشر شد؛ از این پس نیز رمان اصیل تا مدتها کمیاب بود و آنچه بود از سطح عمومی ادبیات فروتر بود. تقاضای خواننده با ترجمههای متعدد از فرانسه و آلمانی و انگلیسی تامین میشد.
نخستین رماننویس روس«فیودور امین» بود، که رمانسهای فلسفی، تربیتی و پرماجرا مینوشت. نثر این رمانها متکلف و پر از حشو و اطناب بود. «میخائیل چواکف»در رمان خود به نام « آشپز زیبا» یا «سرگذشت یک زن هرزه» که نوعی «مل فلندورز روسی» است. سبک دیگری را که به زندگی نزدیکتر و با ترجمه آثار «ماریوو» و «فیلدینگ» رواج یافته بود اقتباس کرد. و این عملا سر و ته رمانهای روسیای است که پیش از عصر کارامزین نگارش یافتهاند.
موفقیت کارامزین در مقام رماننویس بازده آثار منثور داستانی را اندکی بالا برد؛ لیکن شماره کسانی که مستقیما به وی اقتدا کردند، اندک است. کار اساسی را در این عرصه کسانی انجام دادند که با نهضت جدید پیوندی نداشتند.