کتاب روانی نوشته حسین مقدم میباشد و انتشارات متخصصان آن را به چاپ رسانده است. این کتاب داستان حول زندگی شخصیتهای یاشار، پارسا و ... است که با هم ارتباط دارند میباشد و در چهارده فصل نوشته شده است.
حیاط مدرسه از بچهها خالی شده بود. باد برگ های زرد و سرخرنگ درختان پیر چنار انتهای حیاط را به آرامی به هوا میبرد. آب سرازیر شده از آبخوری، باغچه را لبریز از آب کرده بود و برگهای رنگارنگ بر روی آب مانند قایقهای گرفتار طوفان به این سو و آن سو میرفتند. تابش سر خرنگ نور خورشید بر سرشاخههای درختان تنومند و نشست و برخاست چند کبوتر بر روی شاخهها سکوت غریبانهی فضای مدرسه را میشکست؛ فضایی که تا چند ساعت قبل لبریز از همهمه بود.
ساختمان مدرسه با دیوارهای بلند و آجری و درِ آهنین طوسی رنگ همانند قلعههای قدیمی که در دل خود اسرار و رازهای بسیاری را مدفون کردهاند خودنمایی میکرد. مدرسه دونبش بود. درِ ساختمان مدرسه به سمت خیابان و درِحیاط از تهِ کوچهی بنبست باز میشد. بنبست عجیبی بود. فقط درِ مدرسه به آن باز میشد و دو طرف دیگر فقط دیوار بود؛ دیوارِ مربوط به خانههای بلند چندطبقهی قدیمی که حتی به سمت کوچهی بنبست پنجرهای هم نداشتند!