کتاب نارگیلهای تلخ اثر پانیذ ذاکر توسط انتشارات نسل نواندیش منتشر شده است. این کتاب روایت سفر و رشد دختر جوانی است که برای رویارویی با حقیقت زندگی باید تصمیم بگیرد و انتخاب کند.
انتخابی که آیندهی او را در ابهام فرو میبرد. رویا همواره با پدری سختگیر و تندمزاج روبهرو بوده است که او را مجبور به اطاعت میکرده اما با بزرگ شدنش کمکم این سلطهجویی رنگ باخته است. رویا در سفر به مالزی با مردی روبهرو میشود که آیندهی او را تغییر میدهد.
مادر که چادرش را بر سرش انداخته بود، اشکهایش را پاک کرد و گفت: «نه مادرجون. اونوقت باید این همه راه رو تنها برگردی؟» لبخندی زدم و نگاهش کردم. هنوز باور نکرده بود که دختر عزیز دُردانهاش را در کشوری غریب تنها میگذارد و او باید عادت کند که از این به بعد همهجا تنها برود و برگردد.
میدانستم که دلم برایش تنگ خواهد شد، خیلی! عمری را تنها با بودن با او سر کرده بودم و حالا با رفتنش انگار در جزیرهای خالی و بیسکنه تنها میماندم. اشکهایم بیاختیار روی گونههایم میریخت. مادر با دیدن اشکهای من، هقهقکنان در آغوشم گرفت و گفت: «تورو خدا گریه نکن مادر. بذار توی تهران صورتت رو خوشحال به یاد بیارم. بذار دلم به این خوش باشه که به اون چیزی که میخواستی رسیدی و خوشحالی.»