کتاب ننگ سالی؛ به قلم فائزه دره گزنی، خاطرات مردم محله علی قلی آقای اصفهان از دوران کشف حجاب، ممنوعیت روضه و قحطی میباشد.
در سالهای آغازین قرن چهاردهم که مصادف بود با روی کار آمدن رضا خان، ایران در مسیر جدیدی قرار گرفت. این مسیر را منورالفکری غربزده با طراحی انگلیس و اتکا به مسلسل پهلوی، پیش روی ملت ایران گذاشت که قرار بود ادامۀ راه کشورهای اروپایی و تمدن غرب برای ایران مترقی و نوین باشد و برای رسیدن به مقصود از متحدالشکل کردن لباسها، ممنوعیت روضه، کشف حجاب زنان و... گذر میکرد. جامعه دینی و سنتی با این جریان ضد دینی و منحط مقابله کرد.
مستند «لورک»، پیرامون وضعیت نجف آباد در زمان رضاشاه و کوچ اجباری حاج حسن علی طالب به بیابانهای اطراف شهر برای حفظ کرامت ها وحجاب خانواده میباشد. مستند لورک
عدهایشان با اسب کوچهها را گز میکردند و بعضیشان با دوچرخه. قلابی هم داشتند که اگرزن چادری میدیدند. با آن چادرش را میکشیدند. بعضی وقتها مردها جلویشان درمیآمدند و با هم درگیر میشدند.
مردها را میبردند نظمیه و ازشان تعهد میگرفتند یا شلاق میزدند. این حکایت آژانهای همه محلهها بود. توی محله ما اسدالله آژان کشیک میداد. دیگر صدای همه از دستش درآمده بود. عدهای از مردم محل؛ شکایتش را برده بودند پیش روحانیان.
میگفت مأمور است و معذور اگر گزارش بدهند اسدالله زنِ باحجابی دیده و چادرش را نکشیده, حقوقش را قطع میکنند. خبر اعتراض مردم را که شنیده بود, گفته بود حالا گاهی سرم را برمیگردانم یا راهم راکچ میکنم که زنهای چادری را نبینم.
خانه ما بیدآباد بود. توی کوچه باغکلم. اسمش که میآمد، دلهایمان مثل سیر و سرکه میجوشید؛ برای همین تابستانها اغلب از چاه آب میکشیدیم.