5.0از 5

من اطلاعاتی بودم (جلد اول)

خاطرات افسر اطلاعاتی علی مهدوی

خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    کتاب من اطلاعاتی بودم، خاطرات افسر اطلاعاتی علی مهدوی، با قلم راضیه ولدبیگی به رشته تحریر درآمده و در انتشارات شهید کاظمی منتشر و در دسترس علاقه مندان به کتاب های داستانی قرار گرفته است.

    معرفی کتاب من اطلاعاتی بودم

    کتاب من اطلاعاتی بودم در 14 فصل با عناوین زیر به روایت « خاطرات افسر اطلاعاتی علی مهدوی» پرداخته می پردازد:
    فصل اول: کودکی و نوجوانی، فصل دوم: عضویت در سپاه، فصل سوم: بازماندگان کودتا، فصل چهارم: ورود به ستاد اطلاعات سپاه، فصل پنجم: جبهه جنگ، فصل ششم: ازدواج و خانواده، فصل هفتم: صادق قطب زاده، فصل هشتم: آقای سید کاظم شریعتمداری، فصل نهم: ترورهای پنهان، فصل دهم: ملی گرایان، فصل یازدهم: ورود به بخش حفاظت اطلاعات سپاه، فصل دوازدهم: ورود به وزارت اطلاعات، فصل سیزدهم: فرق نوظهور و عرفان های کاذب و فصل چهاردهم: شکنجه در سپاه

    خلاصه کتاب من اطلاعاتی بودم

    امیرالمومنین فرمود «بهترین خودت باش» و در تمام فرصت زندگی، فقط سخن امیر راه نجات توست. تمام تلاشت را می کنی بهترین خودت را پیدا کنی، زمانه ها همیشه تغییر می کنند، اما قدرت سخن امیر، همیشه همان است. چه امروز زندگی کنی، چه هزار سال پیش زندگی کرده باشی و چه قرار باشد هزار سال بعد به دنیا بیایی و کسی باشی مثل راوی این کتاب که در دوران نوجوانی و اوج شور و هیجان و احساسات، یکباره در دل ماجرای سرنوشت ساز کشورش وارد می شود.
    وطن در حال گذار از مرحله ای بسیار سخت و پا گذاشتن به دنیایی بسیار متفاوت است. حادثه آن قدر مهم هست که کل دنیا را تکان بدهد. خون مظلوم شهدا، جان تازه ای به ایمان مردمان می دهد، اصلا زیر و زبر شدن یعنی همین و تُغَربَلُن غَربَلَه می شود. همه مان در الک روزگار محک می خوریم و انقلاب یک محک حسابی بود و هنوز هم هست. انقلاب برنده می شود و امامی رخ می نماید که شجاعت بی مانندش دل ها را محکم و اخلاص بی نظیرش نفس ها را زیر و رو می کند، حالا نوبت غربال است. حالا نوجوان داستان ما از خودش می پرسد چه طور باید بهترین باشم؟ الان، همین امروز، همین لحظه، چه کار کنم که فردای قیامت، خدا از من خواهد پرسید، آن لحظه چه کار کردی؟
    و همین آغاز داستان است. عشقی که از امیر در دل این جوان می تابد و چشم دلش را بیدار می کند و نور راهی می شود تا بتواند خودش را حفظ کند و در بحران های سرنوشت ساز حوادث، از دام گروهک ها و عقاید انحرافی که زرق و برقی فریبنده دارند در امان بماند. نوجوان داستان ما، با شعله درخشان همین عشق، نه تنها خودش را نجات می دهد، که تبدیل می شود به بازوی قدرتمندی برای حراست از نظام نوپا و آسیب پذیری که از هزاران طرف برای دریدن و نابود کردنش، چنگ و دندان تیز کرده اند.

    برشی از متن کتاب من اطلاعاتی بودم

    به امام می گفتند آقای خمینی یا حاج آقا روح الله. حول و حوش سال 56 بود. برادری که از من بزرگ تر بود سر و گوشش می جنبید و با هیات های مذهبی چفت شده بود و یواش یواش اولین نوارها به دست ما رسید و جو داشت آماده می شد برای ورود امام. با این که آقای خمینی را آن طور که باید و شاید نمی شناختیم ولی دل هایمان به سمت امام کشیده می شد. می خواهم بگویم مردم امام را باور کردند و این اصلا عادی نبود. آخر امام تبعیدی بود. یک کسی که سالیان سال از کشورش دور باشد و اعلامیه بدهد و کارهایی که نشدنی به نظر می رسید را شجاعانه فریاد بزند، به همه دل و جرأت می دهد. روحیه ی پرشوری در مردم به وجود آمده بود که بعد از خواندن یک اعلامیه امام، بی صبرانه مشتاق بعدی باشند.
    آن روزها کشتی کار می کردم و چهار پنج سالی کشتی را ادامه دادم اما پدرم چون جزو تیم پزشکی بود و خب هر روز و هر شب، جراحت ها و کتف در رفتن ها و ابرو شکستن ها و درب و داغان شدن ها را دیده بود و من هم جثه نحیفی داشتم، خیلی با کشتی گرفتن من مخالف بود. یادم هست از نگرانی چهره اش در هم می شد و می گفت: «پسر تو نمی تونی تو کشتی دووم بیاری، لااقل برو پرورش اندام» منظورش همان بدنسازی یا بادی بیلدینگ امروزی بود. شانه بالا انداختم و مخالفتی نکردم. رفتم پرورش اندام و فکر می کردم کسی که بتواند با آن وزنی که من داشتم 10 یا 15 کیلو وزنه به پایش ببندد و دو تا بارفیکس بزند، پس حتما توان بدنی خوبی دارد. روحیه جسوری داشتم و اصرار داشتم کاری که قبلا نکرده بودم را همین الان می توانم انجام بدهم و بلدم!...

    کتاب من اطلاعاتی بودم pdf

    نسخه الکترونیک کتاب من اطلاعاتی بودم را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و سپس در کتابخوان فراکتاب آن را مورد مطالعه قرار دهید.

    کتاب من اطلاعاتی بودم pdf

    مشخصات کتاب من اطلاعاتی بودم در جدول زیر آورده شده است:

    مشخصات
    ناشر: شهید کاظمی
    نویسنده: راضیه ولدبیگی
    تعداد صفحه: 224
    موضوع: زندگی نامه و خاطرات
    قالب: pdf