کتاب دردانه کرمان مجموعه خاطرات درباره سردار شهید حسین بادپا است که به قلم سارا افضلی در انتشارات «خط مقدم» به چاپ رسید. شهید قاسم سلیمانی حسین بادپا را «دردانه کرمان» نامید و نگین افتخاری است بر پیشانی؛ این کتاب به خواست مستقیم شهید قاسم سلیمانی درباره شهید حسین بادپا به رشته تحریر درآمده است.
شهید قاسم سلیمانی حسین بادپا را «دردانه کرمان» نامید و نگین افتخاری است بر پیشانی؛ این کتاب «دردانه کرمان» به خواست مستقیم شهید قاسم سلیمانی درباره شهید حسین بادپا به رشته تحریر درآمده؛ شهیدی که او را سالهای سال میشناخته و دوست و برادرش میدانسته است.
شهیدی که شاید از نظر خودش دیر ولی بالأخره در قطار شهدای مدافع حرم جا گرفت.
این کتاب شامل مقدمه و زندگی نامه شهید حاج حسین بادپا است و فصل یک آن کودکی، فصل دوم روایت همسر و فرزندان، فصل سوم روایات دفاع مقدس، فصل چهارم گردان سوار زرهی و شغل آزاد و فصل آخر روایات سوریه می باشد.
به یاد دارم وقتی فیلم یا سریالی میدیدم که درباره ی شهدا ساخته شده یا کتابی می خواندم که درباره ی شهدا نوشته شده بود، به نویسندهی فیلمنامه و کتاب فکر میکردم که وقتی کارش را انجام میداده، چه حس وحالی داشته است.
در همه این سال ها آرزو داشتم دستم به قلم برود و از شهدایی بنویسم که حضور حضرت حق را با همه وجود حس کردند و فصل های سرخ و خونینی را برای سرزمینم به جا گذاشتند تا خاک سبز وطنم را از دسترس فتنه ها و دشمن ها بیرون بکشند. هر وقت دلم می گرفت، در دفترم حرف هایی را که از دل بر می آمد برای شهدا می نوشتم.
یک روز سردار حاج قاسم سلیمانی دفترم را خواند و تحسین شدم. چند سالی از این اتفاق گذشت. سال ۱۳۹۷ بود و عصر جمعه ای. دلم آن روز گرفته بود و گوشه ی اتاقم در حال و هوای خودم بودم. جمعه ها تمام دردهایش را با صبح آغاز می کند و با سکوتش جان آدم را به لب می رساند و به غروب که می رسد پر می شود از بغض. با صدای زنگ تلفن به خودم آمدم. روی صفحه تلفن نوشته بود: شماره خصوصی!
از پشت تلفن صدای آشنایی به گوشم رسید. شهید حسین پورجعفری؛ مکالمهای بسیار کوتاه و دعوت به یک مهمانی غیرمنتظره.
«شنبه رأس ساعت ۹ صبح؛ دفتر حاج قاسم سلیمانی!»
تا لحظه ای که وقت ملاقات با حاج قاسم برسد، گیج بودم که چرا اینجایم! حاج قاسم با روی بازهمیشگی وارد اتاق شد. نیم ساعتی باهم از شهرمان، از همشهریان مان صحبت کردیم. لحظه های ناب سپری می شد و هنوز دلیل دعوت شدنم را نمی دانستم. حاج قاسم با لبخند گفت: «تقریبا حافظه خوبی دارم. یادم می آید که دست به قلم بودی و متن های خوبی درباره ی شهدا می نوشتی، هنوز هم مینویسی؟»
سرم را تکان دادم و گفتم هرازگاهی! و درون دلم غوغا بود. آخر این حاج قاسم بود که...
خرید نسخه چاپی این کتاب با پانزده درصد تخفیف در فراکتاب موجود میباشد.
مشخصات کتاب دردانه کرمان را در جدول زیر مشاهده میکنید:
مشخصات | |
ناشر: | خط مقدم |
نویسنده: | سارا افضلی |
زبان: | فارسی |
تعداد صفحه: | 586 |
موضوع: | خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا |
قالب: | چاپی با تخفیف ویژه |