کتاب روش نقد لفظی احادیث در جواهرالکلام، به قلم علیاکبر حبیبیمهر، علی دلبری و سیدجعفر علوی به رشته تحریر درآمده است و در انتشارات علوم اسلامی رضوی به چاپ رسیده است.
بیتردید، احادیث و روایات یکی از منابع مهم در علوم اسلامی است که علاوه بر ارائه و تبیین موضوعات دینی و فقهی، موضوعات مرتبط با دیگر علوم را نیز دربردارد و بسیاری از اطلاعات تاریخی و اجتماعی و طبی و علمی و فلسفی و کلامی را به ما منتقل کرده است.
بهگزاف نیست اگر بگوییم که چهبسا بسیاری از اطلاعاتی که در کتب دانشمندان و علمای اسلامی بیان نشده، در احادیث و روایات بیان شده است و میتوان آنها را استخراج کرد و به نکات جدید یا تکمیلی دست یافت.
اما در این میان، آنچه بایستۀ پژوهش است، نگاه موضوعی و روشمند به این گنجینۀ علمی است تا بتوان از رهگذر دیدگاهها و شیوههای مختلف، به نتایج تازه دست یافت. دانشهایی که میتواند پژوهشگر را در این امر یاری رساند، روایةالحدیث، درایةالحدیث و فقهالحدیث است و حدیثپژوه در این دانشها شیوههای پردازش و بررسی حدیث را میشناسد و رویکردی انتقادی و سنجشی در حدیثپژوهی مییابد و در خواهد یافت که حدیثپژوهان سدههای مختلف تا چه حد در بحث و فحص خود کامگار بودهاند و نقاط قوت و ضعف هریک از آنان چه بوده است. این امر در بررسی روایات فقهی که یکی از پهنههای گستردۀ حدیثپژوهی است، اهمیت مضاعف مییابد، چراکه در آن، مبانی دینی و احکام شرعی مسلمانان ارائه و تبیین میشود.
یکی از کتابهای فقهی برجستۀ عصر حاضر که نمود چنین حدیثپژوهیای است، کتاب جواهر الکلام نوشتۀ محمدحسن نجفی است. او در این کتاب که مجلدات آن به بیش از چهل جلد میرسد، تمامی ابواب فقهی را بررسی کرده و در تحلیل فقهی خود، رویکردی فنی و انتقادی را در بررسی روایات به کار بسته است. بازخوانی این رویکردها و شناسایی شیوههای تحلیلی او در خور پژوهش است و در کتاب روش نقد لفظی احادیث در جواهرالکلام به آن پرداخته میشود.
نویسندگان در کتاب روش نقد لفظی احادیث در جواهرالکلام کوشیدهاند با بررسی تمام مجلدات جواهر الکلام، روش مرحوم نجفی در نقد لفظی احادیث را شناسایی و تحلیل کنند. اینان پس از بیان مقصود خود از «روش»، و نیز تبیین جایگاه نقد متن حدیث، اهمیت نقد لفظی را یادآور میشوند و شیوههای اینگونه نقد را در کتاب جواهرالکلام میجویند و روش مرحوم نجفی در نقد لفظی احادیث و مبانی آن را میشناسند. اضطراب، تصحیف، ادراج، و افزایش و کاهش در متن حدیث، از موضوعات عمده در نقد لفظی احادیثاند که نویسندگان کوشیدهاند تا روش صاحب جواهر را در این خصوص و برخی موارد دیگر شناسایی کنند؛ امید است که این کتاب زمینه برای بازخوانی آثار حدیثی و فقهی را از منظرهای گوناگون پژوهشی فراهم آورد.
«حدیث» صفت مشبهه از مادۀ «ح د ث» است. لغویان پیشین و پسین، آن را به معنای «جدید از اشیا»، «بودن چیزی که نبوده است» و «نقیض قدیم» دانستهاند. در مجمع البحرین آمده است: «سبب نامگذاری حدیث، نو شدن و پیدایش تدریجی آن است».
مادۀ «حَدَثَ» با نظیرهای آن، ریشهای مشترک میان زبانهای سامی دارد و به معنای «نو بودن و تازگی» است. نظیر آن در زبانهای سامی شمال حاشیهای چون اکدی و آشوری، شمال مرکزی چون اوگاریتی، عبری و آرامی، و جنوب حاشیهای چون سبایی و گَعزی دیده میشود و معنای این حد از اشتراک آن است که هزاران سال قبل از اسلام این ماده به این معنا کاربرد داشته است.
باید دانست واژۀ حدیث به معنای جدید و نوین، کاربرد خود را تا امروز در زبان عربی حفظ نموده است. همین معنای لغوی در معنای اصطلاحی لحاظ شده است، زیرا حدیث در عرف شرع به پیامبر اضافه میگردد و گویا چون در مقابل قدیم بودن قرآن (به باور اشاعره) اراده میشود، ازاینرو به آن، حدیث (امر نو و جدید) گویند.