کتاب جهان فرهنگی قرآن، اثر سیدحسین فخرزارع؛ در هفت فصل به نگارش درآمده و به بررسی و تحلیل عناوین و موضوعاتی نظیر؛ «نظام گفتمانی جهان فرهنگی قرآن، مبانی هستیشناسی جهان فرهنگی قرآن، مبانی معرفتشناسی جهان فرهنگی قرآن، مبانی انسانشناسی جهان فرهنگی قرآن، مبانی روششناسی در جهان فرهنگی قرآن، شاخصهها و ویژگیهای جهان فرهنگ قرآن» و غیره میپردازد.
فصل سوم: مبانی هستیشناختی جهان فرهنگی قرآن
معمولاً در برداشتهای نظری، این تلقی عام وجود دارد که چون هستیشناسی انسان مسلماً با خرد افراد رابطهای مستقیم دارد، نوع نگاه او به جهان میتواند هویت انسانیاش را مشخص کند. از اینرو، سؤال از ماهیت هستی و حیات، مبدأ و چگونگی آغاز آن، هدف و منتهای آن، چیستی قوانین حاکم بر آن و برخورداری از کیفیت تنوع یا تکثر آن، از جمله دغدغههای اساسی در این باب است.
هر فلسفه و تصویر عام از جهان، نحوهای ادراک از هستی دارد. کثرتهای جهانبینی، که بازتابی از زندگی اجتماعی و فرهنگ در هر دورهی تاریخیاند، با تمام تفاوتهایشان، نمودار کثرتی از نحوههای ادراک از هستی هستند. خامترین نحوهی ادراک در این جهانبینیها، ادراکی است که موجود را صرفاً چون شیء و هستی را به نحو شینیت و فارغ از متافیزیک میفهمد، که این نوع ادراک را بیشتر در جهانبینی مادی غرب میتوان شاهد بود.
البته نوع ادراکهای متفاوت با جهانبینیهای متفاوتی هم وجود دارد که موجود را نه به عنوان شیء، بلکه به عنوان داده قلمداد میکند که بنابر آن، اشیاء به تنهایی جهان را تشکیل نمیدهند. بر اساس این نحوهی ادراک، انسان کشف میکند که هر گونه موجودی در دسترس حواس و همه چیز در حال حضور بیرونی نیست.. .