کتاب دیباچه ای بر نظریه های اعتیاد به مواد اثر نوذر نخعی توسط انتشارات مهرتا منتشر شده است. مصرف مواد و اعتیاد به مواد دو مقوله مرتبط به هم هستند که در طول نیمقرن اخیر بیش از پیش توجه محافل علمی و سیاستگذاری و تصمیمگیری را به خود معطوف کردهاند.
به رغم گستردگی، تنوع و پیشرفت علوم مختلف مرتبط با اعتیاد و وابستگی به مواد، از جمله جامعهشناسی، علوم اعصاب و روانشناسی هنوز یک تئوری و نظریه جامع که تمامی جنبههای سببشناختی این آسیب اجتماعی را پوشش دهد، ارائه نشده است و این نقیصه به ما یک پیام میدهد و آن اینکه؛ «علم اعتیاد یک علم پویا و هر لحظه، در حال تغییر و تکوین است» و در مسیر پیشگیری و کنترل شایسته آن، لازم است که مبتنی بر شرایط فرهنگی و بومی و حتی فردی جنبههای متفاوت را لحاظ و نسخ مبتنی بر شرایط را طراحی کرد.
هدف اصلی از ارائه نظریه توسط دانشمندان، تبیین و پیشبینی پدیدهها است و کتاب دیباچه ای بر نظریه های اعتیاد به مواد به منظور ارائه نگاهی نسبتاً جامع و در عین حال موجز به سببشناسی اعتیاد، طراحی و تدوین شده است و سعی بر آن است که با پوششدادن نظریههای مهم اعتیاد از سه دیدگاه جامعهشناسی، علوم اعصاب و روانشناسی جوانب متفاوت آن ترسیم شود.
به امید آنکه در نشستهای کارشناسی پیرامون سببشناسی اعتیاد، به جای تکیه بر تجارب روزمره؛ اظهارنظرها و تصمیمگیریها، مبتنی بر نظریهها و شواهد علمی باشد.
برخی افراد در معرض آسیب زودهنگام قبل یا بعد از تولد قرار داشتهاند. برای نمونه؛ بهاحتمالزیاد سوءاستفاده فیزیکی یا عاطفی در اوایل دوران کودکی ممکن است بر تکامل عادی اثر منفی داشته باشد و به خاطر اینکه در این دوران مغز به سرعت رشد میکند، منجر به عدم تعادل شود. استرس و بدرفتاری زودهنگام اتفاقات عصبی بیولوژیکی را ایجاد میکند که ممکن است منجر به تغییرات بلندمدتی در رشد مغز شود.
پیامدهای منفی ممکن است شامل؛ کاهش اندازه جسم پینهای (درنتیجه کاهش ارتباطات نیمکرههای قشر مغز)؛ رشد ضعیف نئوکورتکس چپ و قشر کمربند قدامی، هیپوکامپ و آمیگدال (احتمالاً کمبود تراکم سیناپسی کلی در این سازهها)؛ افزایش تحریکپذیری الکتریکی
در ساختارهای لیمبیک؛ کاهش فعالیت کاربردی ورمیس مخچه منطقه اصلی برای یکپارچهسازی حسی چند مدلی و واسطهگری واکنش به استرس؛ و احتمالاً واکنشهای کمتر هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال به استرس باشد که ممکن است از طریق یک مکانیسم فرآیند مخالف به وجود بیاید.
کودکانی که بدرفتاری در آنها درونیسازیشده، ممکن است سطح هورمون کورتیزول آنها نسبتاً بالا و همچنین احتمالاً بازده سرتونرژیک پایینتر باشد. در سنین جوانی مشکلات در برقراری ارتباط احساسی و دیدگاهی در زمینههای مختلف ممکن است برداشتهای نادرست شناختی را افزایش دهد که به نوبه خود میتواند رفتارهای پرخطر مانند؛ مصرف مواد را تسهیل کند.