کتاب صوتی شاه کشی، داستانی دربارۀ انقلاب است و راوی شاهکشی سهراب است؛ کسی که پدرش را سال 42 در مدرسۀ فیضیه به شهادت رساندهاند. او حالا بعد از هشت سال کلت به دست گرفته و قصد دارد محمدرضا پهلوی را در جریان جشنهای 2500 سالۀ شیراز ترور کند تا هم انتقام پدرش را گرفته باشد و هم شجاعتش را به خانواده نشان دهد. داستان شاهکشی از 24 ساعت مانده به جشن شروع و در جشن تمام می شود.
او از طریق دایی خود که مسئول حفاظت آنجا است به آنجا راه پیدا میکند و در این مسیر یک سری اتفاقات میافتد. در کتاب شاه کشی تصویری از خانوادهای که در دیکتاتوری محمدرضا پهلوی زندگی میکردهاند و از هم پاشیده را به تصویر در آورده و در واقع این رمان مرثیهای برای زیستن در حکومت پهلوی است. رمان «شاه کشی» به قلم ابراهیم اکبری دیزگاه در جشنواره داستان انقلاب مورد تقدیر قرار گرفته و همچنین برگزیده جشنواره ملی دانشجویی ادبیات داستانی رضوی و برگزیده جشنواره هنر آسمانی نیز بوده است.
به ساعتم نگاه میکنم. یک ربع به چهار است. نگاه میکنم و ترس برم میدارد. دوسه بار تصمیم گرفتهام هیچ اقدامی نکنم، یعنی من هم مثل دیگران فردا بعد از تمام شدن برنامه برگردم خانه. ولی مدام رعشههای مادرم میآید جلوی چشمم. اعترافات حجت میآید جلوی چشمم. جیغهای مهسا میآید جلوی چشمم.
حرفهای پیکار در گوشم میپیچد که میگفت: «باید بکشی... من خودم دیدم خون برادرم در خیابان جاری شد، چون من کاری نکردم. ازش خوکی بیرون آمد و دمش را فرو کرد در گوشم. هرچه داد زدم افاقه نکرد. این خواب را برای من روز آخر تعریف کرد؛ درست وقتی میخواستیم خداحافظی کنیم.
به من گفت: «نگذاریم آن خوک خون ما را پایمال بکند بعد دمش را فرو کند در گوش ما! نگذار این کار را بکند! فقط تو میتوانی آن خوک را بکشی.