کتاب تو تمام نمی شوی نوشته سهیلا راجی کاشانی داستان زندگی تیمسار اسدالله میرمحمدی و خاطرات او را از جنگ بیان می کند. هر انسان داستانی دارد. منحصر به فرد و پر فراز و نشیب که روایتگر تمام گره های فرش رنگارنگ بافته شده زندگی اوست که هر روز با گره هایی بر تار و پودش نقشی را آرام آرام به نمایش می گذارد.
در زندان های ابوغریب و الرشید عراق، میژر(major )صدایم می کردند، از سر کلاس های زبان انگلیسی عادت کرده بودند. میژر در لاتین همان سرگرد بود. در اصول فرماندهی نباید با نیروهای تحت امر قاطی شد، اما اینها فرق داشتند. از خوشحالی شان، از خنده هایشان از ته دل خوشحال بودم، آن ها درست مثل خانواده ام بودند. خنده ام را که دیدند، صلوات فرستادند. می خواستند خوشحالم کنند.