نظر شما چیست؟

معرفی کتاب صوتی افسردگی آناتومی

کتاب افسردگی آناتومی توسط محمد طلوعی نوشته شده است. این رمان سه شخصیت اصلی دارد که قصه زندگی هرکدام‌شان در سه اپیزود جداگانه روایت می‌شود و نقطه اتصال همه‌ی آن‌ها تنهایی و انزواست.

چرا دنیا دائم به دو تکه تقسیم می‌شد، چرا باید همیشه یک ور فهرست چیزهایی نوشت و آن‌ور فهرست چیزهایی مقابلش قرار داد، هیچ‌وقت هم این دو طرف برابر مساوی از کار درنمی‌آید. چرا دنیا یک جایی دست از سر آدم برنمی‌دارد و همه چیز را اندازه‌ی هم حساب نمی‌کند. خوبی‌ها و بدی‌ها و خواسته‌ها میلی‌متر به میلی‌متر مساوی هم. چیزی از دست می‌دهی اندازه‌ی همان چیزی به دست می‌آوری.

پری آتش‌برآب(گوینده: شبنم قلی‌خانی)، اسفندیار خاموشی(گوینده: مسعود فروتن) و مهران جولایی(گوینده: سام قریبیان) 3 شخصیت اصلی کتاب صوتی افسردگی آناتومی هستند که قرار است داستان های موازی شان با هم تلاقی کند. پری، دختری است که با انسان های دیگر رابطه ای ندارد. اسفندیار پیرمردی است که تازه به ایران برگشته و مهران هم جوان ثروتمندی است که راه خوشبختی را بلد نیست.

کتاب افسردگی آناتومی، دومین رمان و چهارمین کتابی است که طلوعی در حوزه ادبیات داستانی چاپ می کند. او پیش تر، مجموعه داستان «من ژانت نیستم»، رمان «قربانی باد موافق» و مجموعه داستان «تربیت های پدر» را به چاپ رسانده است. 

درباره نویسنده کتاب افسردگی آناتومی

محمد طلوعی یکی از نویسندگان، شاعران، مترجمان و فیلم‌نامه نویسان ایرانی‌ست که در دهه اخیر فعالیت‌های ادبی گسترده‌ای داشته و توانسته جوایز متعددی نیز کسب نماید. محمد طلوعی در سال 1358 در شهر بارانی رشت به دنیا آمد و برای تحصیل در رشته سینما در دانشگاه سوره و رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه تهران به پایتخت آمد.

طلوعی با نوشتن اولین رمان خود، با نام «قربانی باد موافق» موفق شد خودش را در عرصه هنری و ادبی کشور بشناساند و برای این اثر برنده جایزه ادبی واو شود. علاوه‌براین وی برای مجموعه داستان «من ژانت نیستم» موفق شد جایزه‌ی گلشیری را دریافت نماید. این نویسنده خوش‌ذوق و جوان به طور مکرر در مجلاتی همچون همشهری داستان، سان، آنگاه می‌نویسد و هم‌اکنون به عنوان سردبیر مجله ناداستان کار می‌کند.

گزیده کتاب صوتی افسردگی آناتومی

مهران گونی را که تویش اسلحه بود بالا گرفت، گفت: «این رو چه کار کنم؟»

اسفندیار نفهمید توی گونی چیست. هرچه فکر کرد یادش نیامد. گفت: «چه بدونم پسرجون. یه چیزیه دست تو، خودت ببین به چه کاریت می آد.» روزی را یادش آمد که با کارلا و علی به پارک گرونالوند رفته بودند. این خاطره را انگار از ته یک جعبه از انباری درآورده بود. خاطره را اگر با کسی مرور نکنی همین می شود، خاطره را اگر کسی نباشد هرچند وقت یک بار یاد بیاورد، همین می شود. علی را گرفته بود توی بغلش و به پوست ساق هاش دست می کشید.

دکترها تشخیص داده بودند خونریزی علی، پورپورای هنوخ شوئن لاین است. گفتند وقتی شانزده ساله شود خود به خود بیماری خوب می شود اما او و کارلا نگران بودند. پاهای علی خونریزی زیر جلدی داشت، روی ران ها و ساق ها و باسن، انگار بچه را کتک زده باشند و بعد برای اینکه از دلش در بیاورند آورده باشندش شهربازی. مردم این طوری خیال می کردند و بعد از اینکه نظرشان به پاهای علی جلب می شد برای اسفندیار و کارلا سر تکان می دادند و می رفتند.

صفحات کتاب :
286
کنگره :
PIR8146‭‬‭ /ل846‏‫‬‭آ8 1396
دیویی :
8‮فا‬3/62‬‬
کتابشناسی ملی :
4384354
شابک :
978-600-353-243-4‬‬‬
سال نشر :
1396

کتاب های مشابه افسردگی آناتومی