کتاب صوتی کودتا توسط یرواند آبراهامیان نوشته شده است. چیزی که بیش از پیش موجب جذابیت و خواندنیتر شدن کتاب صوتی کودتا شده است، اشاره به دو موضوع چالشبرانگیز به شرح زیر است:
• اولا اشاره به این باور متعارف که بریتانیا با حسننیت وارد مذاکره شد، از طرفی ایالت متحده تلاشی شایسته برای ایفای نقش واسطه درستکار صورت داد و علت شکست مصدق در دستیابی به مصالحه هم سرسختی او بوده که ریشهاش همواره در «سرشت روانشناسانه» و شیعی او جستجو شده است.
• دوما به پرسش کشیدن این باور متعارف که حاکی از قرار دادن بی بروبرگرد و یکپارچه کودتا در چارچوب جنگ سرد – یعنی در ستیز بین شرق و غرب، بین اتحاد شوروی و آمریکا – است.
کتاب صوتی کودتا از چهارفصل مجزا تحت عناوین ملی شدن صنعت نفت، مذاکرات ایران و انگلیس، کودتا و میراث، تشکیل شده است. اگر شما نیز از آن دسته از علاقهمندان کتابهای تاریخی هستید، این کتاب را از دست ندهید.
پروفسور یرواند آبراهامیان در سال 1320 در تهران چشم به جهان گشود و تا دهسالگی نیز در تهران به سر برد، سپس برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت. آبراهامیان در سال 1342 مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه آکسفورد و در سال 1348 مدرک دکترای خود را از دانشگاه کلمبیا دریافت نمود. یرواند آبراهامیان در سالهای متمادی در دانشگاههای معتبری نظیر پرینستون و آکسفورد، درس تاریخ ایران را تدریس نموده است، همچنین قابلذکر است که در حال حاضر نیز در کالج باروک شهر نیویورک مشغول به تدریس درس تاریخ عمومی است.
از جمله دیگر آثار این نویسنده عبارتاند از:
مردم در سیاست ایران، اسلام رادیکال، مقالاتی در جامعهشناسی ایران، پارانوید در سیاست ایران، آنارشیسم در انقلاب روسیه، تاریخ ایران مدرن، کودتا، یک آنارشیست آمریکایی: زندگی والترین کلیر، اعتراف شکنجهشدگان: ابراز ندامتهای علنی در ایران مدرن و... .
کودتا سیاهترین سایه خود را بر ایران انداخت و البته این سایه همیشه آشکار نبود. برخی بر این باورند که اگر مصدق سرنگون نمیشد، پلورالیسم سیاسی در ایران ریشه میگرفت و بهتدریج به دموکراسی کامل منتهی میشد... به هر تقدیر ما میدانیم که میراث کودتا چهار پیامد قابل توجه داشت: ۱- ملیزدایی از صنعت نفت، ۲- نابودی مخالفان سکولار، ۳- مشروعیتزدایی مرگبار از نظام شاهنشاهی، ۴- تشدید طرز فکر پارانوئید (توطئهانگاری) غالب در سیاست ایران».
«طی سه دهه گذشته٬ ایالاتمتحده آمریکا و ایران در حلقهای مرگبار گرفتار شده اند٬ به گونهای که دشمنان «خونی» و حتی «ابدی» یکدیگر لقب گرفتهاند. آمریکا مایل است ایران را به عنوان نقطه تلاقی رایش سوم و روسیه استالینی تصویر کند، نیرویی «اهریمنی» که برای صدور انقلاب به سراسر خاورمیانه نقشه میچیند».
«در جولای 1946٬ افزون بر 50000 تن از کارکنان ایرانی شرکت نفت انگلیس و ایران در آبادان دست از کار کشیدند و بزرگترین اعتصاب تاریخ ایران را رقم زدند. موضوع اعتصاب در ظاهر، مناقشه بین یک شرکت خارجی و کارگران آن بود؛ اما در عمل، یک جنگ قدرت اساسی در گرفته بود که هم نفت و هم تا مدتی، آینده ایران در آن دخیل بود. این اعتصاب، مبارزه برای سازماندهی کارکنان شرکت نفت ایران و انگلیس را در قالب اتحادیههای کارگری تحت کنترل حزب توده به اوج رساند».
«روابط شرکت حتی با کارکنان بریتانیاییاش نیز با گرفتاری و دردسر همراه بود. در سالهای اوج جنگ دوم جهانی، گروهی از این کارکنان بدون اجازه به بریتانیا بازگشتند، آن هم با این شکایت که شرایط کاری در ایران، «سالمت روحی» آنها را به خطر انداخته است. دولت بریتانیا به فکر تعقیب قضایی آنان به اتهام تضعیف «تلاشهای جنگی» کشور افتاد، اما از آن صرفنظر کرد».