کتاب همگرایی و واگرایی در متون تاریخ و جغرافیای اسلامی نوشته مهدی خزائی در انتشارات دانشگاه مذاهب اسلامی به چاپ رسیده است.
پس از استقرار دولت اسلامی در شبه جزیره عربستان و گسترش قلمرو جغرافیایی آن تحولات منحصربهفردی در این عرصه به وقوع پیوست. شکلگیری حکومت پهناور در قرون اولیه همراه با وجود اختلاف عقیدتی در موضوعات مهمی از جمله مسئله امامت و خلافت و نیز ظهور علایق گوناگون ،سیاسی، شاخصه برجسته این دوره بود. این قبیل جهتگیریها باعث شد فضایی متلاطم در جامعه اسلامی ایجاد گردد. وجود گرایشهای مختلف اعتقادی و سیاسی در این دوره و همزمانی آن با عصر شکلگیری و تدوین متون تاریخی و جغرافیایی، واقعیت مهم دیگری است که در این برهه زمانی رخ داد. با توجه به مقدمات مطرح شده، موضوع کتاب همگرایی و واگرایی در متون تاریخ و جغرافیای اسلامی، بررسی و شناخت رویکردهای همگرا و واگرا در تدوین متون تاریخی و جغرافیایی و همچنین بازتاب این رویکردها و علایق در این متون است. منظور از عوامل همگرایی و واگرایی تمامی مؤلفههای اثرگذار در بخشهای مختلف مذهبی ،سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه اسلامی است.
به عبارت دیگر این کتاب در پی آن است که تأثیر عوامل وحدتبخش و تفرقهافکن در چهار قرن اول هجری در جامعه اسلامی را بر شکلگیری متون تاریخی و جغرافیایی، هم از جنبههای ظاهری و موضوعی و هم از لحاظ متنی و محتوایی بررسی نقد و تحلیل کند. در این کتاب تلاش خواهد شد در حد توان به پرسشهای زیر نیز پاسخ داده شود:
کتاب همگرایی و واگرایی در متون تاریخ و جغرافیای اسلامی در یک مقدمه، چهار فصل و یک نتیجهگیری به بررسی و تحلیل جایگاه تقریب در تاریخ و جغرافیانگاری اسلامی تا پایان قرن چهارم هجری خواهد پرداخت. در فصل اول به کلیات پژوهش و تعاریف مورد نظر آن بیان خواهند شد. در فصل دوم، سیر تدوین منابع تاریخی و جغرافیایی و روند استقلال تاریخنگاری در بین مورخان مسلمان بررسی میشود. عوامل همگرایی و واگرایی در بخشهای مختلف حیات اعتقادی ،سیاسی، اجتماعی و فرهنگی امت اسلامی در فصل سوم شناسایی و معرفی میگردد. در فصل چهارم که مهمترین قسمت این کتاب است، به بررسی و تطبیق مؤلفههای همگرا و واگرا در متون تاریخی و جغرافیایی پرداخته شده و زمینههای ورود اینگونه عوامل و مؤلفهها در متون یاد شده ارزیابی شده است.
مورخان مسلمان نیز به عنوان طیفی از مخاطبان قرآن، با بهره بردن از جهتگیریها و مواضع همگرایانه آن، تلاش نمودهاند تصویری از زندگی انسانها در خلال زمانهای گذشته تا عصر خود ارائه نمایند. این گونه رویکردهای قرآن همچنین دستمایه تدوین و نگارش آثاری در موضوعات تاریخی مانند تاریخ عمومی گردیده است. ازاینرو، میتوان گفت رویکردهای قرآنی علاوه بر تعیین جهتگیریها در این حوزه از مهمترین عوامل پیدایش انگیزه تاریخنگاری در میان مسلمانان بوده و حتی بر شیوههای کتابت تاریخ نیز اثر جدی داشته است.
به علاوه گزارشهای قرآن کریم از حوادث و موضوعات تاریخ صدر اسلام و استفاده محدثان و مورخان مسلمان از آن گزارشها در آثار خود، از جمله موقعیتهای دیگر همگرایی در تاریخ اسلام است. گذشته از نقش همگرایانه قرآن کریم در تعاملات امت اسلامی به اذعان غالب محققان تاریخ اسلام، یکی از عوامل اساسی در توجه دادن مسلمانان به تاریخ و تاریخنگاری، رویکردها و آیات قرآن کریم است...