در اثر انشعاباتی که بعد از عصر رسالت بین مسلمانان نسبت به مکتب جامع و حیات بخش اسلام به وقوع پیوست، به تدریج مذاهب و فرقی در جهان اسلام شکل گرفت. پیدایش این مذاهب که اغلب بر محور تکثر اجتهادات فقهی صورت گرفت، پیامدهای شومی را در جوامع اسلامی در پی داشت که بارزترین آنها تفرقه، تکفیر و منازعات خانمانسوز بین پیروان مذاهب بود که تاکنون نیز استمرار دارد.
در این راستا از همان نخست زمزمههای تفرقه و تشتّت بین مسلمانان، رهروان صدیق مکتب اهلبیت علیهمالسلام به تبعیت از امامان معصوم خویش گامهای بلندی را در تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی برداشته، و آن را محور اصلی مجاهدت خویش در احیای اسلام و هویت بخشیدن به مسلمانان قرار دادند که نمونه عالی آن تدوین کتابهایی نظیر تفسیر مجمعالبیان از شیخ طبرسی می باشد که مورد توجه دانشمندان برجسته اهل سنت قرار گرفته است. استمرار این حرکت حیاتبخش در تقریب مذاهب ضرورتی است که عقل و شرع آن را لازم دانسته و هر نوع اخلال و مخالفت با آن را گناهی بس عظیم میداند.
وحدت و انسجام اسلامی از محوریترین مفاهیم اسلامی است که به شکل های مختلف در قرآن کریم بدان تأکید شده است؛ تعابیری نظیر: «واعتصموا بحبل الله»، «إنّما المؤمنون إخوه»، «إنّ هذه أمّتکم أمة واحدة»، «کنتم خیر أمّة أخرجت للناس»، «کذلک جعلناکم أمّة وسطاً»، «أصلحوا»، «رابطوا»، «تعاونوا»، «حزب الله»، «فألّف بین قلوبهم» و… که فقط با وحدت و همبستگی جوامع اسلامی محقق خواهد شد. از طرف دیگر شکی نیست که وحدت و انسجام مذکور در عصر کنونی که مسلمانان از مذاهب مختلفی تبعیت میکنند آیا جز از راه تقریب امکانپذیر میباشد؟ بنابراین از آنجا که اندیشه تقریب مذاهب اسلامی، تنها راه عینیت بخشیدن به محوریترین اصل قرآنی ـ وحدت مسلمین ـ که به فرمایش امام خمینی (ره) سراسر قرآن کریم از آن دم می زند:
در راستای تحقق آرمان وحدت اسلامی، دانشگاه مذاهب اسلامی، کتاب فرهنگ تقریب (دو مجلد) را به اهتمام عباس برومنداعلم به بازار نشر عرضه کرده است. کتاب فرهنگ تقریب (جلد اول) شامل بخشهای زیر است:
گفتار اول به مفاهیم بنیادین مربوط است؛ گفتار دوم تا چهارم به مبانی تقریب اختصاص دارد، به بهترین شکل مبانی قرآنی، روایی و عقلانی بحث تقریب مطرح شده است؛ گفتارهای پنجم تا هشتم به تاریخ تقریب اختصاص دارد؛ گفتارهای نهم تا چهاردهم به پیشگامان تقریب و کانونهای الهامبخش در این عرصه اختصاص دارد. گفتار پانزدهم نیز درواقع یک کتابشناسی جامع به شمار میرود.
اسماعیلیه: ظهور این فرقه به نیمه قرن دوم هجری و پس از شهادت امام جعفر صادق (ع) میرسد که آنها اسماعیل فرزند ارشد امام صادق (ع) را که در زمان حیات پدر درگذشت، امام میدانستند. البته برخی مرگ او را انکار کرده و گفتند که وی زنده و غایب است. برخی نیز به مرگ وی اعتراف کرده و گفتند که امامت از او به فرزندش محمد رسیده و برخی نیز معتقد بودند که محمد زنده و هفتمین و آخرین امام است، یعنی اسماعیل در آغاز امام بوده، ولی امامت به فرزندش رسیده است. اصلیترین رکن اعتقادی آنان اعتقاد به ولایت است، همانطور که در ظاهر عمل عبادی انجام میگیرد، باطن انسان هم باید هم زمان به عبادت بپردازد. این اعتقاد اسماعیلیان است که آنها را باطنگرا کرده است.