جلد هفتم از مجموعه بهاییپژوهی، کتاب بر مدار حقیقت، پژوهشی است درباره «تحرّی حقیقت» که یکی از آموزههای مهمّ بهائیان است. کتاب بر مدار حقیقت سعی میکند به دور از تعصّب و جانبداری، این آموزه را از نظر تعقّل و اندیشه محک بزند و «حقیقتِ تحرّی حقیقت» را نمایان سازد. معنای تحرّی و حقیقت چیست؟ این تعلیم چه جایگاهی در نزد بهائیان دارد؟ بهائیان چگونه و با چه روشی کشف حقیقت می کنند؟
آیا آن چه به عنوان حقیقت جویی و ترک تقلید از آن دم می زنند، با عقل و فطرت هماهنگ است؟ آیا رفتارِ رهبران بهایی با آن چه گفته اند و سخن راندهاند، سازگار است؟ برخورد آموزگارانِ اندیشهی بهایی با مخالفان خود چگونه است؟ اسلام چه دیدگاهی در اینباره دارد؟ رفتار رهبران اسلام با مخالفان و معرضان چگونه است؟ این ها گوشه ای از پرسشهایی است که میتوانید پاسخشان را در کتاب بر مدار حقیقت بیابید.
من فکر می کنم که «حق طلبی » در خمیره ی انسانی نهادینه گشته، با آب و گِل او سرشته شده و در اعماق فطرتش قرار گرفته است. کسی نمی تواند بگوید انسان ها از حقیقت جویی هیچ نمی دانستند و من بودم که نهال حق طلبی را در وجودشان کاشتم و نوش داروی تحرّی را در کامشان چکاندم.
اگر قرار باشد کسی اول بار درس حق خواهی را تدریس کرده باشد، او کسی نیست جز خداوند مناّن، خالق آدمیان. مگر می شود آن چه فطری همه ی انسان هاست، آموختنی باشد؟ کسی که نکته ای را در داشته های ذهنی و فطری اش نگاه داشته است، نه به آموزش و تعلیم مجدَّد، بلکه به تذکّر و یاد آوری آن، نیازمند است. دور از حق مداری است اگر روح حق طلبی را اکتسابی بدانیم.