هدف اول از احیا و انتشار کتاب بهائیت دین نیست، اثر ابوتراب هدایی؛ آن است که مسلمانان ببینند و درک کنند که پیروی از مسائل نفسانی چگونه انسان را به انانیت و فرعونیت کشانده و باعث به هدر رفتن نفوس مستعدّه بسیاری از انسانها شده است.
نتیجه آنکه برای سالم ماندن از حربههای شیطانی و نفسانی، علم تنها کافی نیست بلکه باید تزکیه نفس و توجه به سیرهی ائمه معصوم (علیهم السلام) و اولیای الهی نمود و از آنها مدد خواست.
هدف ثانی، مطلع کردن حوزویان و دانشگاهیانی است که در امر تبلیغ کوشش میکنند تا بتوانند با این ابزار، جوانهای از دست رفته را آگاه و به فکر و فهم وادارند. به بهائیت میتوان از زاویههای مختلف تاریخی، سیاسی، فرهنگی و... نگاه کرد، اما تمام تلاش این کتاب در این است که از زاویه علمی و فکری و منطقی به کتب و نوشتههای بهائیت نظاره کند و در موارد خاص هم گریزی به مسائل سیاسی و تاریخی در تشکیل این فرقه زده شده تا اثبات کند که بهائیت دین الهی نبوده بلکه فرقهای است که به دست استعمار ساخته و پرداخته شده و نمیتواند نیازهای معنوی بشر را تأمین کند.
فصل اول: کلیات
قُلْ هَذهِ سَبیلِی أَدْعُوا إِلَی اللهُ عَلَی بَصِیرَةِ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی
بگو این است راه من که خود و پیروانم از روی بصیرت و بینایی به سوی خدا دعوت میکنم.
دین چیست؟
دین شاهراهی است که آدمیان در آن با بینایی و آرامش، وفق نظام خلقت حرکت کنند و به مقام قرب خداوند رسند و آن را دستورهایی است که صلاح و رشد آفریدگان را درهرحال موافق خرد و نظم طبیعی خلقت دربردارد و باید آن را با تسلیم و انقیاد به کار بست و به رستگاری رسید.
پس دستوری که مخالف عقل و برخلاف نظم طبیعی خلقت باشد و قانونی که مردمان را به سوی پستی و شهوتهای نفسانی بخواند، دین خدایی و قانون راستی نیست و از آن باید برحذر بود و دعوت کننده را شیطان انسی شناخت.
آیا بشر میتواند بدون دین زندگی کند؟
افراد خانوادهها را و خانوادهها شهرها را و شهرها کشورها را تشکیل میدهند، حال اگر هر یک از اینها بدون راهنما و راهبر و سرپرست و قانون به طور صلاح و سلامت توانست زندگی کند مجموع بشر نیز میتوانند بیقانون خدایی، خود را اداره کنند و این به حکم عقل و حس و وجدان هرگز نخواهد شد و سرپیچی از آن با زیان همدوش است.