کتاب جای پای تزار دومین اثراز مجموعه بهاییپژوهی انتشارات گوی است که به نقش پشت پرده حکومت تزاری روسیه در پیدایش و گسترش فرقه بهائیت میپردازد. از همان آغاز پیدایش بابیت و در پی آن بهائیت، بسیاری بر این عقیده بودند که جای پای کشور روسیه تزاری در بهره برداری از این ماجرا برای ایجاد اختلاف و دودستگی در میان ملت ایران، به روشنی پیداست.
پس از انقراض امپراطوری روسیه، بهائیت، کاملا مورد بهره برداری استعمار گر پیر، یعنی امپراطوری بریتانیای کبیر، قرار گرفت. به ویژه در اشغال فلسطین و جداسازی آن از امپراطوری عثمانی، در جریان جنگ جهانی اول، عبدالبهاء، پیشوای دوم بهائیان، نقش کلیدی داشت، بدانسان که به همین مناسبت به دریافت لقب پهلوانی knighthood از جانب امپراطوری انگلیس، مفتخر گردید و sir نامیده شد.
در روزگار شوقی، پیشوای سوم بهائیان، و پس از استقرار کشور اسرائیل در فلسطین اشغالی، روابط حسنهٔ میان این فرقه و کشورهای سلطه جو، به ویژه اسرائیل، رو به گسترش نهاد. به همین جهات، ملت ایران از همان اوائل، به این باور رسیدند که بهائیت ساخته و پرداختهٔ کشورهای استعماری است. برای نمایاندن درستی و یانادرستی یک جریان تاریخی، بهترین راه، مراجعه به تاریخ است. ولی از سوی دیگر هر آن چه در تاریخ مسلمانان آمده است، مقبول بهائیان نیست.
باز بهترین راه آن است که از کتاب های تاریخی مورد قبول بهائیان، بهره ببریم تا جای هیچ گونه اعتراضی باقی نماند. خوش بختانه درا ین مطالعه، مطالبی به دست آورده ایم که حقیقت رابرای جویندگانش روشن می کند اینکه شما خوانندهٔ خردمند این مطالب را بخوانید و خود داوری کنید. با شواهد تاریخی روشنی که برگرفته از کتابهای بهائیان است.
یکی از جریان هایی که در کتب تاریخی بهائیان به آن پرداخته شده است، جریان ترور ناصرالدّین شاه است. پس از اعدام باب توسط امیرکبیر و نیز سرکوب بابیان که در مازندران و نیریز جنگ های داخلی به راه انداخته بودند؛ پیروان باب، کینه ی امیر کبیر و ناصر الدین شاه را به دل گرفتند.
پس از کشته شدن امیر کبیر –" که مسرّت خاطر بابی ها را فراهم آورد- بابیان مترصّد بودند تا از ناصرالدّین شاه نیز انتقام بگیرند. بنا براین، نقشه ی ترور شاه را به اجرا گذاشتند. البته مورخان بهائی می کوشند تا سران بابی به ویژه بهاء الله در اقدام به ترور ناصرالدین شاه بی گناه و بی خبر قلم داد کنند؛ اما دقت در حوادث بعدی، به روشنی بیان گر آن است که این اظهار بی خبری و محکومیت ترور شاه، در پی شکست این اقدام انجام گرفته است و این گونه محکوم کردن ها پس از شکست، امری اجتناب ناپذیر است.