آیا تا به حال دقت کرده اید که علاوه بر تمامی خصوصیات اخلاقی انسان ها، در برخی از آنان صفتی نمایان است که باعث متمایز شدن آنها می شود؟ چهره شان را جذابتر و رفتارشان را دلنشینتر می کند؛ نوع نگاهشان متمایز از سایرین، گویش و کلامشان دیگر گونه است، در برابر محرک های محیطی هر واکنشی را از خود منعکس نمی سازند و بسیاری از رفتارهایی را که برای اکثریت مردم، امری عادی تلقی می گردد، به دلایلی انجام نمی دهند. افزون بر آن احساس می شود با این گونه افراد نمی توان هرگونه رفتاری را داشت، گویی هاله ای اطراف آنان را فرا گرفته است که ایشان را از برخوردهای ناهنجار و ناشایستهی افراد کم توجه مصون نگه می دارد. در حضور چنین افرادی می کوشیم تا حد امکان همانند خودشان رفتار نماییم و کاملا مراقب اعمال خویش باشیم؛ مراقبتی که آرامش ما را نیز در پی خواهد داشت. و از بودن در این موقعیت و فضا لذت خواهیم برد. چه بسا برخورد با این گونه افراد ما را به یاد اصلی عمیق در فطرتمان می اندازد؛ همان چیزی که ذهن پر خروش و متلاطم انسان در برخوردهای اجتماعی در پی آن است. در مسیر بررسی این خوی زیبا و پسندیده آن را «حیا» مینامیم.
حیا نوری است در باطن انسان که خلاصه آن سینه و مرکز ایمان است و توضیح حیا آن که : آدمی در مقابل هرچیزی که برخلاف توحید و شناخت خداست پابرجا و محکم باشد.
حیا پنج گونه است: حیا از گناه حیا از کوتاهی حیا از روی کرامت و بزرگی حیای محبت و دوستی و حیای هیبت و عظمت که هر یک اهلی دارد و هرگروه درجهی جداگانه ای دارند.
خردمندترین مردم باحیاترین آنهاست. اسلام برهنه است پس حیا لباس آن است.
ای احمد !همانا خوبان و اهل آخرت گشاده رو ، حیایشان بسیار و حماقتشان کم است.
نظر دیگران //= $contentName ?>
فوق العاده است ...💗...