کتاب پرورش کارمندان عالی نوشته اریکا اندرسون است که با ترجمه امیر سالمیزاده منتشر شده است. کتاب پرورش کارمندان عالی به شما کمک میکند بتوانید کارمندانتان را به مجریانی خلاق و بینظیر تبدیل کنید. این کتاب نتیجه سالها تجربه نویسنده است.
اگر زندگی عادلانه بود، کارمندان عالی بودند. آنها دقیقاً کاری را انجام میدادند که ما از آنها میخواستیم و دقیقاً زمانی که از آن ها میخواستیم کاری را انجام دهند، آن را انجام میدادند البته به استثنای ایدههای عجیبی که خود آنها ابداع میکردند، مانند ایدههایی که هوش را از سر همه میپراند و محصولات و خدمات خستۀ ما را احیا میکرد و سود نهایی ما را چند رقمی میساخت. آنها شاد، مهربان، شجاع، محترم هستند و به شکل هموار از سطح تازه وارد تا معاونت تکامل پیدا میکردند و در طی مسیر هیچ دست اندازی وجود نداشت و در تکمیل بازبینی عملکرد سالیانه که به خوبی تلاشها و دستاوردهای آنها را نشان میداد و طرحهای توسعه کاملا شخصی آن ها را در بردارد، به ما کمک میکردند. به واقعیت بازگردیم. کارمندان شما شبیه به همه ما انسانهای دارای نقص و امیدواری هستند که موفقیت آنها حداقل به مهارتهای شما به عنوان یک مدیر بستگی دارد. آنها انسان هایی هستند که با تلاش سازگار و ماهرانه شکوفا خواهند شد و بدون چنین تلاشی پژمرده خواهند شد. آنها شبیه به گیاهان هستند.
در طی اولین گفتگوی من با جیم لوین، مرد فوق العاده ای که نماینده ادبی من شد او از من پرسید چرا این کتاب را نوشتی؟ من به او سه نکته را گفتم: اول اینکه من می خواستم تا به یک گروه بسیار بزرگتر از افراد یعنی افرادی که هرگز من یا شرکتم پروتیوس را نمی شناختندیا با آن کار نکردند کمک کنم تا به مدیرانی موفق تر و بی پرواتر بدل شوند. . دوم اینکه من می خواستم این کتاب را به عنوان پشتیبان کامل تر برای موفقیت مشتریانمان ارائه دهم و سوم اینکه من امیدوار بودم که این کتاب به وسیله ای برای آشنایی مشتریان جدید با پروتیوس و خدماتی ارائه شده، بدل شود.
چند سال سپری شد و من خوشحالم که بگویم هر سه آرزو برآورده شده. جیم توانست مرا به افراد بزرگی در پورتفولیو معرفی کند که پتانسیل این کتاب را دیدند و از همان روز اول شدیداً حمایتگر بودند. از ژانویه که کتاب پرورش کارمندان عالی منتشر شد، این کتاب همچنان توجه مخاطبان در سراسر کشور و به طور فزاینده ای در سراسر جهان را جلب میکند. برخی از واکنش هایی که دریافت کردم بسیار تأثیرگذار بوده اند و به من این احساس را بخشیدند که این کتاب واقعاً خدمات ارزشمندی ارائه میدهد. یکی از مشتریان، معاون ارشد رئیس بازاریابی در یک شرکت رسانه ای، به من ایمیل زد تا بگوید «من فقط می خواستم به شما بگویم که امروز برای کمک به در به پایان رساندن یک جلسۀ واقعاً دشوار، کتاب شما بسیار بااهمیت بود. مجبور شدم کسی را اخراج کنم و گروه او را مجدداً ساختاردهی کردم. من بین شب گذشته و صبح امروز، چهار بار فصل 11 را بازخوانی کردم. این کار برای سازماندهی افکارم، برنامه ریزی برای مکالمه و کار بر سناریوهایی بازخورد بالقوه بسیار مفید بود. از همۀ راهنمایی های مستقیم و غیرمستقیم ممنونم».