کتاب چند نمای خواندنی از تاریخ درخشان آل سعود نوشته جعفر البکلی نویسنده و روزنامهنگار لبنانی است که با رویکردی انتقادی در 12 فصل شما را با برخی از زوایای حکومت آل سعود به صورت اجمالی و نه تحلیلی و تخصصی آشنا میکند.
کتابی درباره تاریخ یکی از عجیبترین حکومتهای جهان و شاید عجیبترین حکومت جهان یعنی حکومت آل سعود در عربستان، حکومتی موروثی که با خشنترین شیوهها حاکمیت را در دست گرفته است. حکومتی که نه قانون اساسی دارد و نه مجلس قانونگذاری. در این کتاب مطالبی درباره شجرهنامه و خاندان آل سعود، رابطه آنها با آمریکاییها و روش و منش و رفتارهای آنان در مجامع بینالمللی و مناسبات سیاسی، طرح کودتا و اختلافات داخلی شاهزادگان سعودی، ظهور مهدی قلابی در مسجدالحرام و شرح حال ناصرالسعید یکی از مخالفان سرسخت آل سعود را میخوانید.
این کتاب، کتابی تحلیلی یا تخصصی نیست. همانطور که از عنوان آن پیداست، حاوی «چند نما» است از یک تاریخ طولانی با ابعادی مختلف. سعی بر این بوده تا خواننده خصوصاً خوانندهٔ عمومی پس از مطالعه، با برخی از زوایای حکومت آل سعود، به اجمال، آشنایی پیدا کند تا اگر خواست، تحقیقاتش را با مطالعهٔ کتب تخصصی در این باره پی بگیرد. کتاب چند نمای خواندنی از تاریخ درخشان آل سعود را با ترجمه وحید خضاب میخوانید.
پنجاه سال پس از روزی که آیزنهاور آن یادداشتهای تمسخر آمیز را درباره ملک سعود در دفترش نوشته بود، جورج دبیلیو بوش هم در کتاب خاطراتش («لحظات تصمیمگیری» که در اکتبر ۲۰۱۰ منتشر شد) مطالبی طنزآمیز درباره شخصیت پادشاه سعودی عبدالله بن عبدالعزیز (ولیعهد وقت) نوشت که در ۲۵ آپریل ۲۰۰۲ (۵ اردیبهشت ۱۳۸۱) به آمریکا رفته و در مزرعهٔ بوش در تگزاس مهمان او شده بود.
بوش در کتابش آورده است که عبدالله به دلیل بیتوجهی اسرائیلیها به طرح صلحی که او یک ماه پیش در نشست (سران عرب ) در بیروت ارائه کرده بود، اوضاع درهم ریختهای داشت و همان ابتدای دیدار با بوش از او خواسته بود که «این خوک رو از رامالله بنداز بیرون.» عبدالله تعجب کرده بود که رئیسجمهور آمریکا چرا تلفن را همین الان برنمیدارد و به شارون دستور نمیدهد که سریعا عقبنشینی کند. بوش هم پاسخ داده بود که نمیتواند اینطور کار دیپلماتیک کند. در اینجا عبدالله بیشتر عصبانی شده و تصمیم میگیرد فورا جلسه را ترک کند. عبدالله در آن زمان اعتقاد داشت که بوش (پادشاه آمریکا) میتواند تلفن را بردارد و سر شارونِ خوک داد بزند و به او دستور دهد که فورا از رامالله بیرون برود و شارون هم نخواهد توانست جلوی حرف پادشاه آمریکا بایستد و با سرِ پایین انداخته، به سرعت امر پادشاه را عملی خواهد کرد.