کتاب بزرگ گوش کوچک نوشتۀ محمدرضا مرزوقی است که توسط کانون پرورش فکر کودکان و نوجوانان منتشر شده است. داستان، دربارهی یک روباه کوچک است که در منطقهای نزدیک یزد زندگی میکند. این روباه به تنهایی در طبیعت زندگی میکند و از میوههای منطقه برای تغذیهاش استفاده میکند.
اما مشکلی وجود دارد؛ مردم منطقه به اشتباه فکر میکنند که او مرغها و دیگر حیواناتشان را میخورد و به همین دلیل قصد دارند او را بکشند. پسر کوچک داستان ما که اشتباه دیگران را میداند، سعی میکند به دیگران ثابت کند این حیوان کوچک کاری با دیگران ندارد. با خواندن این کتاب، کودک هم به طبیعت نزدیک میشود و هم اطلاعاتی در مورد این پرنده به دست میآورد.
در این داستان جذاب، کودکان با ماجراهای این روباه کوچک آشنا میشوند و به طبیعت نزدیک میشوند. این داستان علاوه بر سرگرمی برای کودکان، اطلاعات مفیدی را نیز ارائه میدهد در مورد عادات تغذیهای و رفتارهای حیاتی این حیوانات. این کتاب، نه تنها برای سرگرمی کودکان، بلکه برای افزایش دانش آنان نیز مناسب است.
شب اول که دیدمت، فکر کردم آمدهای دلی از عزا دربیاوری و بروی، عجب دمی داشتی! تقریباً دو برابر خودت. گوشهایت آنقدر بزرگ بودند که انگار دو تا آنتن بشقابی روی سرت بود. چشمهایت سیاه بود؛ مثل زغال.