کتاب ارتفاعات لیلی نتیجه سالها زیست شاعرانه و نگاه معرفتی به هستی و کشف ظرایف و ظرفیتهای آن است که در قالب عرفان شرقی بروز کرده است. در فضای داستان رئالیسم جادویی وجود دارد و تخیل و نویسندگیها و شاعرانگیهای نویسنده در جای جای آن موج میزند.
داستان ارتفاعات لیلی، فضایی غریب و موهوم دارد اما این فضا، فضایی معنوی را به تصویر میکشد. معنویتی که در این داستان به چشم میخورد، سلوکی فردی را نشان میدهد. راوی داستان، دانای این سلوک است. او پیرمردی است عقابگونه و مسلط بر احوالات و رخدادها و خیلی زود پدربزرگ راوی خوانده میشود؛ او پدربزرگی است که پسرک را از همان شروع داستان، همراهی میکند و او را از اعماق ناامیدی و مصیبت و مرگ و صدای زنگولهها بیرون میکشد.
در محیط داستان هم شخصیتها و اتفاقات موهوم است. عناصر داستان به شکل نمادین وجود دارند. مثلا تنهایی به شکل یکیدو توله کفتار همراه راوی جستوخیز میکند. آبادی آنها زنانی دارد که همه باردارند. فرشتهها برای چرا از بوتههای پنیر در آن فرود میآیند. آنجا زالوهای نر دارد و مگسهایی طلایی و ...