کتاب کلان روایت ها در تاریخ نگاری ایران دوره قاجار نوشته محمدامیر احمدزاده است. کتاب کلان روایت ها در تاریخ نگاری ایران دوره قاجار را انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر کرده است. یکی از کلان روایت هایی که در متون تاریخنگاری قاجاریه تبلور پیدا کرده مسئلهٔ هویت و ریشه های ایلی، تاریخی، سیاسی و افسان های ایل قاجار است. تقریباً اغلب مورخان دورهٔ قاجار به مسئلهٔ هویت و تبارشناسی قاجارها علاقه مند بودند و یا به عنوان «دستوری از بالا» به آن می پرداختند.
این مسئله وقتی اهمیتی دوچندان پیدا میکند که به عنوان زمینه ای برای طرح مسئلهٔ مشروعیت قاجارها نیز مورد استفادهٔ مورخان قرار گرفته است. بنابه این اهمیت، در این کتاب ابتدا به بررسی بازتاب هویت در متون تاریخنگاری و سپس در فصل های بعد به بررسی مشروعیت قاجارها و بازتاب آن در تاریخ نگاری های صدر قاجاریه میپردازیم.
هویت سازهای اجتماعی است که براساس روند تحولات اجتماعی _ سیاسی شکل میگیرد و دچار تطور میشود. در ایرانِ نیمهٔ اول قرن سیزدهم قمری، وجه غالب هویتی ایران را پارههای خُردهزبانی، اجتماعی، و فرهنگی شکل میدادند. روایتپردازی از مسئلهٔ هویت موضوعی مهم در منابع تاریخ نگاری بهویژه متون صدر قاجاریه است که علت این امر در میتوان در وقوع وضعیتی تاریخی ویژه کنکاش کرد. چالشهای ایران در دورهٔ قاجار، از جمله چالش هویتی در مواجهه با «دیگریِ قدرتمند»، موردتوجه مورخان قرار گرفته است. تلقی از ایران به مثابهٔ وطن و طرح تعابیر بیولوژیکی از آن همچون «پیکر مادرانهٔ وطن» و استفاده از تعبیر «خواهران و برادران وطنی» برای ایرانیها در قالب یک پیامد جدید در گفتمان سیاسی ایران رخ داد. این پدیده زمینههای تدریجی زایش روح و شخصیت ایرانی، غیرت و تعصب وطنی را فراهم کرد.
در آثار مورخان پیش از اخذ مفاهیم هویتی جدید از منابع معرفتی اروپا، شاهد آن هستیم که وطن بارِ معنایی چندگانه و چندلایه و جلوههای مکانی پیدا کرد. وطن به عنوان مکانی شامل خانه و زادگاه در متون تاریخ محلی ایران نیمهٔ اول قرن سیزدهم قمری پُررنگ شد. برخی از متفکران دینی همچون ملااحمد نراقی از مفهوم وطن به معنای «خانه» استنباط کردند. متون دینی از وطنگُزیدن و قصد توطن و مفاهیمی از ایندست برای طرح وظایف و واجباتی مانند نماز و روزه سخن آوردهاند و در متون فقهی هم در خصوص انتخاب وطن از امکان انتخاب دو وطن برای یک شخص به طور همزمان سخن آمده است.
جنگ های ایران و روسیهٔ تزاری گرچه با کشتار ایرانیها و ازدستدادن هفده شهر قفقاز همچون داغِ ننگ (به تعبیر گاتمن) در حافظهٔ تاریخی ایرانیها باقی مانده، از حیث پیکربندی وطن و طرح مفهوم جدید وطن در تلقی مورخان و ادیبان از اهمیت خاصی برخوردار است. در واقع، معاهداتی که محتوای آنان به ضرر ایران بود از جمله معاهدهٔ گلستان (شوال ۱۲۲۸)، ترکمانچای (شعبان۱۲۴۳)، پاریس (۱۲۷۳ق) در کنار معاهداتی همچون ارزنهالروم اول (۱۲۳۸ق) و دوم (جمادیالثانی۱۲۶۳) هر کدام به نحوی ایران را از قالب ممالک محروسه به سوی تعریف مرزهای سیاسی جدید و تبدیلشدن به واحد مدرن کشور در معادلات بینالمللی پیش برد.
این پیکره سازی از ساختار سرزمینی ایران به مشخصشدن بدنهٔ مرزی کشور و نیز بازسازی شخصیت تاریخی و فرهنگی ایران کمک کرد. جنگ و بحران جهانی در دهههای اول قرن سیزدهم قمری پادشاهان قاجار را بر آن داشت تا به تمرکز و بهسازی قوای حکومتی، نوسازی ارتش و نظمیه، یادگیری و آموزش جدید گرایش یابند. در فرازوفرود مواجههٔ ایران با نظم جدید می توان روند تبدیل «ممالک محروسهٔ ایران» به «کشور ایران» را در متون تاریخنگاری دید.