کتاب من ملاله هستم، دربارۀ دختری است که برای به دست آوردن حق تحصیل مبارزه کرده و توسط طالبان ترور شده است. داستان واقعی زندگی دختری پاکستانی به نام «ملاله یوسفزی» است که به قلم خود وی و با همکاری روزنامهنگار و نویسندهی بریتانیایی، «کریستینا لَمب» نوشته شده است.
هنگامی که مدارس برادرانم پس از تعطیلات زمستانی بازگشایی شد خوشحال گفت که مانند من به مدرسه نخواهد رفت. با عصبانیت به او گفتم: «میدونی چهقدر خوشبختی؟» حتی تلویزیون نیز نداشتیم زیرا وقتی در اسلامآباد بودیم آن را دزدیده بودند.
شخصی نسخهای از کتاب «کیمیاگر» اثر پائولو کوئلیو را به من داد، داستانی درباره پسرکی چوپان که در جستوجوی گنج به اهرام سهگانه سفر میکند در صورتی که این گنج درون خود اوست. به این کتاب خیلی علاقمند شدم و بارها آن را مطالعه کردم. در این کتاب گفته شده است: «وقتی چیزی را میخواهید تمام دنیا برای کمک به شما دست در دست هم میدهند تا به آن دست یابید.» گمان نمیکنم که پائولو کوئلیو تاکنون به دره ما آمده و سیاستمداران بیکفایتمان را دیده باشد. نمیدانستم که آیا حیآکر پنهانی با فضلالله و فرماندههای او تماس میگیرد. حیآکر در مصاحبهها با آنان آشنا شده بود و ترغیبشان میکرد که درباره ممنوعیت تحصیل دختران تجدید نظر کنند.
او به فضلالله گفت: «مولانا گوش بدهید. شما جان مردم را گرفتید، قتل عام کردید، سرشان را بریدید، مدارس را تخریب کردید و با این حال هیچ اعتراضی علیه شما در پاکستان دیده نشد. ولی وقتی دختران را از تحصیل محروم کردید صدای مردم شنیده شد و حتی رسانههای پاکستان خشمشان را نسبت به شما نشان دادند.»
فشار از سوی کل کشور عمل کرد و فضلالله اعلام کرد که دختران تا ده سالگی یعنی کلاس چهارم میتوانند به مدرسه بروند. من کلاس پنجم بودم ولی تعدادی از ما کوچکتر از سنمان مینمودیم. آنگاه در حالی که لباس ساده پوشیده و کتابهایمان را زیر شالمان پنهان میکردیم دوباره به مدرسه رفتیم. کار خطرناکی مینمود ولی این تنها آرزوی من در آن روزها بود. بسیار خوشحال بودیم زیرا خانم مریم با وجود همه فشارها شغلش را ترک نکرد و هنوز به ما درس میداد. او از ده سالگی پدرم را میشناخت و به یکدیگر اعتماد داشتند.
ملاله یوسف زی: در سال 1997 میلادی در سوات پاکستان متولد شد. او هماکنون در بیرمینگهام انگلستان سکونت داشته و ملیت افتخاری کانادایی کسب نموده است. پدر او، ضیاءالدین یوسفزی، فعال سیاسی پاکستانی است که در سازمان ملل مشغول به کار است. ملاله در سن 12 سالگی و تحت تاثیر افکار و فعالیتهای پدرش، شروع به نوشتن وبلاگی برای بیبیسی به زبان اردو کرد. ملاله در وبلاگش، جزئیات زندگی در درهی سوات، که تحت کنترل طالبان بود را تشریح میکرد. در تابستان سال بعد خبرنگار آمریکایی آدام بی. اِلیک، مستندی دربارهی زندگی ملاله برای روزنامهی نیویورک تایمز ساخت. این مستند، باعث شهرت ملاله شد. او به مصاحبههای تلویزیونی و روزنامهای دعوت میشد و نامزد جایزهی صلح بینالمللی کودکان شده بود.
کریستینا لمب: خبرنگار و نویسندهی سرشناس بریتانیایی و دانشآموختهی دانشگاه آکسفورد انگلستان است. او در سال 2013 به پاس خدماتش در عرصهی خبرنگاری، مفتخر به دریافت نشان امپراتوری بریتانیایی از جانب ملکهی انگلستان شد. وی در سال 1988، جایزهی خبرنگار جوان سال را به خاطر فعالیتش در افغانستانِ تحت حکومت شوروی، کسب نمود. او علاوه بر افغانستان، در پاکستان، لیبی، عراق، سوریه، آنگولا و بسیاری از کشورهای دیگر نیز فعالیت داشته است.
لمب در سال 2013، کتاب پرفروش من ملاله هستم را با همکاری ملاله یوسفزی نوشت. او 7 کتاب دیگر نیز نوشته که از میان آنها میتوان به «خداحافظ کابل» و «خانهی آفریقایی» اشاره کرد.
این کتاب را در فراکتاب با تخفیف دریافت کنید.