کتاب نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران (جلد دوم)، شرح سرگذشتِ روشنفکری از بدو پیدایشش در غرب، تا شکلگیری زمینههای آن در ایران، و حضور و تأثیرگذاریاش در دوران کنونی است. نویسنده کتاب، روشنفکریِ ایران را صورتی نازل و بیریشه از روشنفکری غربی معرفی میکند و میگوید مقدمه اقدام عملی جهت درهم شکستن ساختار کنونی غربزدگیِ شبه مدرن و عبور تاریخی از آن، شناخت مبنایی و تئوریک غرب بر پایه خودآگاهی دینی است. ایده اصلی او، تبیین وضعیت روشنفکری در ایران، و شرح بیگانگی و تقابل آن با پیشینه تاریخی کشور است.
به نظر نویسنده، استراتژی روشنفکری در ایران، استحاله هویت دینی نظام و تبدیل آن به یک رژیم سکولار است و خطرِ روشنفکری نئولیبرالی پس از انقلاب، تهاجم در برابر اسلام فقاهتی است. رویاروییای که به نبرد سرنوشت تاریخ و مردم خواهد انجامید. از همین روست که زرشناس پس از توضیح بنیانهای نظری پیدایش روشنفکری در غرب و بیان ریشههای خودبنیاد تفکر غربی، مدعی تضاد ذاتی و مبنایی حقیقت روشنفکری با دین و دیانت و گوهر قدسی و وحیانی آن میشود.
آنچه در مشروطه رخ داد و پیروزی اولیه دست پروردگان «مجمع آدمیت» در مجلس اول و پیروزی توأم با استبداد روشنفکران وابسته به لژ بیداری پس از استبداد صغیر و محاکمه و اعدام مرحوم شیخ فضلالله و در پیش گرفتن خشونت تروریستی علیه روحانیون و نیز انقلابیونی نظیر ستارخان و باقرخان و سکولاریزه کردن فضای فرهنگی و سیاسی کشور که نهایتاً به ظهور استبداد متجدّدانه و سکولاریستی رضاخان انجامید، به راستی یک تراژدی تلخ بود که توسط منورالکفران ایرانی و در مسیر اغراض دولت انگلیس اجرا گردید.
تقی زاده یکی از روشنفکران فراماسونر و چهره های کلیدی و مؤثر در انحراف مشروطیت، در اواخر دوران «مجلس شورای ملی» چنین می گوید: «مشروطیت، فرزند روحانی انگلستان است. چشم مردم به جزیره بریتانیای کبیر دوخته و به یاد آن مهربانی های سابق، منتظر معاونت آن ملت نجیب و آن دولت لیبرالند.»