کتاب زندگی سید محمد بهشتی زندگی نامه مختصری از شهید دکتر سید محمد بهشتی را روایت می کند. روایتی از روزهای قبل ازدواج تا روزهای مجاهدت در گود انقلاب. این کتاب نوشته ی افسانه وفا می باشد و توسط انتشارات روایت فتح منتشر و روانه ی بازار کتاب شده است.
افسانه وفا با قلمی روان به روایت زندگینامه شهید بهشتی از قبل از به دنیا آمدن یعنی زمانی که مادرش هنوز دختر خانه پدر، بوده به زیبایی روایت می کند. وی چنان به حواشی داستان این زندگی می پردازد تا خواننده را با شرایط و وقایع و درگیریهای پیش و پس از انقلاب، به صورت ملموستری آشنا کند. البته درک صحیح از شرایط اجتماعی و مردمی آن زمان برخی عجایب این زندگی را بیشتر آشکار میسازد.
این کتاب را به تمامی علاقه مندان به تاریخ شفاهی انقلاب و همچنین آنانی که میخواهند با مسیر درست آشنا شوند پیشنهاد میکنیم.
هر کسی که اندکی خاطره و آوازه انقلاب اسلامی ملت ایران را در ذهن دارد، شهید بهشتی را می شناسد.
نویسنده این کتاب را با معرفی «میرمحمدصادق»، یعنی پدربزرگِ مادریِ شهید بهشتی شروع می کند و از شخصیت او و جایگاه علمیاش می گوید و اینکه ایشان فرزند پسر نداشتن و چشم امید به دخترانش داشتن و آنان را تحصیلکرده بار آوردند. پس از آن به مادر و ماجرای خواستگاری ایشان می پردازد، همان طور که در کتاب آمده است:
«میر، خواهر کوچک تر معصومه را شوهر داده بود، اما هنوز دلش راضی نمی شد معصومـه ازدواج کند. همـۀ خواسـتگارها را ناامیـد برمی گردانـد. کم کم همه می فهمیدند که انگار نه معصومه درس پدر را رها می کند نه میر راحت رضایت می دهد دخترش با هر کسـی ازدواج کند. با این حال، خانوادۀ بهشتی رفتند خواستگاری معصومه.
سیدمحمد هاشم، مجتهد بود و دوست میر. خانه اش چهارسوق اصفهان بود. یک روز معصومه را برای پسر بزرگش از میر خواسـتگاری کرد. وقتی از پسرش حرف زد میـر فهمید کـه کی اسـت. هـر روز وقتی می رفت مسـجد نمـاز صبح بخواند، می دید طلبۀ جوانی قبل از همه آمده، منتظر ایستاده تا در را باز کنند و نماز بخوانند؛ سید فضل الله پسر سیدمحمد هاشم. هر چند میر از این طلبۀ جوان خیلی خوشش آمده بود، اما باز هم دلش راضی نمی شـد تا این که یک شـب خواب دید. خوابش را برای معصومه تعریف کرد و گفت فکر می کند خوب اسـت معصومه بـا فضل اللّه وصلت کنـد. گفت خدا به آن ها پسـری خواهـد داد؛ طوری گفـت که انگار بناسـت این پسـر آدم خاصی شود. بعد از عروسی، معصومه به خانۀ سید رفت؛ خانه ای که دور تا دور حیاطش اتاق بود. یکی از این اتاق ها شد خانۀ معصومه و فضل اللّه. ...»
ادامه کتاب را می توانید با دانلود نسخه پی دی اف و یا نسخه چاپی آن مطالعه کنید و از خواندن آن لذت ببرید.
از دور، قامتی راست، بیانی رسا و چهره ای جدی میدیدی. با خودت فکر میکردی «چه مغرور.» یک بار که می رفتی دیدنش، تمام قد از جایش بلند می شد. اگر تلفنی با کسی حرف می زد، معذرت خواهی می کرد، گوشی را زمین میگذاشت و به استقبالت می آمد و تا به خودت می آمدی می دیدی با هم دست داده اید و بعد برمیگشت که تلفنش را تمام کند. و تو می نشستی نگاهش می کردی و فکر می کردی، این همان بهشتی مغرور است؟
بتول دو سالش بود که برادرش به دنیا آمد؛ دوم آبان 1307 اسمش را گذاشتند سیدمحمد. بچه ای سفید با چشم هایی روشن و موهایی بور. معصومه هر وقت می خواست شیرش بدهد، وضو می گرفت و قرآن میخواند تا بچه همینطور که شیر میخورد، قرآن هم بشنود. میر به دلش افتاده بود این همان پسری است که در خواب به او گفته بودند. خیلی دوستش داشت و همیشه سفارشش را به معصومه میکرد. محمد یک ساله بود که میر از دنیا رفت. روزها و ماه ها می آمدند و می رفتند و محمد بزرگ می شد. بچۀ شـلوغی نبود. معصومه همیشه میگفت «محمد، آقاست.» یک بار شب نیمهی شعبان، سید هاشم خانه پدرش فضل الله، مهمان بود. شب بیدار نشسته بودند و با هم نماز و دعا می خواندند. محمد پنج ساله هم نخوابیده بود و مثل آنها نماز میخواند. سید، محمد را که دید خیلی ذوق کرد. دستهایش را برد بالا و دعایش کرد «الهی خدا تورا عالم ربانی کند»
برای دانلود کتاب شهید بهشتی pdf به نرمافزار فراکتاب مراجعه کرده و با صرف هزینه اندک آن را دانلود و در کتابخوان فراکتاب مطالعه کنید.
افسانه وفا نویسنده کتاب زندگی نامه سید محمد بهشتی است ولی اطلاعات خاصی در مورد شخص ایشان در دسترس نیست. ایشان نویسنده کتاب یادگاران ۱۸ روح الله نیز میباشند.
همسر شهید بهشتی در خاطرات خود به خوابی که امام چندی قبل از شهادت دکتر بهشتی دیده بودند، می گویند:
امام قبل از شهادت دکتر بهشتی خوابی دیده بودند و به ایشان بروز چنین حادثهای الهام شده بود.
نیمه شعبان ماه، ما می خواستیم به اصفهان برای دیدن مادر آقا برویم، اما یک روز آقا به دیدن امام رفتند. در بازگشت از ملاقات امام، ایشان بسیار ناراحت بود. از او علت ناراحتیش را پرسیدم. وی گفت امام توصیه کردند که به این مسافرت نروم و از خود بیشتر محافظت بکنم. امام خوابی برای من دیده است. من هر چه از او پرسیدم که خواب امام چه بوده است، ایشان جوابی به من ندادند. نمیدانم شاید مصلحت چنین بود. تا اینکه روز ختم آقا، خانم امام به منزل ما آمدند. از ایشان در مورد خواب امام سؤال کردم و ایشان گفتند: امام خواب دیدهاند که عبایشان سوخته است، به همین دلیل به آقای بهشتی توصیه کرده بودند که مواظب خود باشند. و گفته بودند شما عبای من هستید که در خواب سوخته بود.
در فراکتاب امکان خرید کتاب زندگینامه شهید بهشتی در دو قالب الکترونیک و چاپی با تخفیف ویژه فراهم شده است.
مشخصات کتاب زندگینامه سید محمد بهشتی در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | روایت فتح |
نویسنده: | افسانه وفا |
تعداد صفحه: | 60 |
موضوع: | زندگی شهید دکتر سید محمد بهشتی |
قالب: | pdf اختصاصی و چاپی با تخفیف ویژه |