در کتاب ربوبیت معرکه اصلی انبیاء (ع)، سخنرانی شهید دیالمه آمده است که: اکنون با گذشت بیش از سه دهه از زمان طرح این مباحث، همچنان جامعهٔ اسلامی تشنهٔ کلام زلال شهید در ترسیم خط اصیل اسلامی -شیعی و مبانی انقلاب اسلامی است؛ امری که ضرورت چاپ و نشر آن اندیشه ها را بیش از پیش آشکار کرده است.
بر این اساس در دورهٔ دوم انتشار سلسله سخنرانی های شهید، عناوینِ طراح هدایتی، انسان در قالب زمان، ازخودبیگانگی جامعه، مذهب در بوتهٔ تاریخ، ربوبیت، معرکهٔ اصلی انبیا(ع)، مرجعیت و روحانیت، ولایت فقیه، اسلام و مبارزات ضد امپریالیستی، و اسلام، قدرت بزرگ فردا تقدیم نسل جوان شده است.
شهید دیالمه ادعای عارف پیشگی نداشت، اما از معرفت بهره مند بود. فیلسوف مسلک نبود، ولی در خردورزی کم نظیر بود. دنیا گریز نبود، اما دنیایش با دنیای جوانان هم سن و سالش متفاوت بود. مرزبندی اش با گروه ها و تشکّل هایی که با اسلام زاویه داشتند، روشن بود و درعین حال، بیش از خود آنان، بر افکار انحرافی و اندیشه های باطلشان تسلط داشت. پشتوانهٔ صلابتش در روز، اشک های عاجزانهٔ شب هایش بود.
او همه کس بود و هیچ نبود؛ زیرا با وجود کسب دانشی عمیق در فهم دین، ادعایی نداشت. وی راه میانبُری را که خود در جوانی برای فهم دقیق دین پیموده بود، سخاوتمندانه به دیگران نیز نشان داد. او رسول اندیشه ای بود که آن را با همهٔ وجود باور داشت؛ مُروّج مکتبی بود که خود تربیت یافتهٔ آن بود و راهبر راهی که پیش از دیگران رهرو آن بود.
بصیرت دینی، بی اعتنایی به دنیا، حرص ورزیدن برای هدایت دیگران، تواضع و مهربانی، دانش وافر، سعهٔ صدر، شجاعت و مَنشی توأم با وقار، تنها بخشی از کاریزمای شخصیت پرنفوذ او بود؛ چنانکه حتی آنان که طالب راه او نبودند، خودش را می خواستند! آغاز درخشش شهاب وجودش، در سال های اوج گیری اختناق و استبداد رژیم منحوس پهلوی در این آب و خاک بود و اوج نورافشانی اش در بحبوحهٔ شبیخون بر اندیشهٔ نسلی بود که اگر جهت نمی یافت، به تاراج افکار شیطانی و التقاطی می رفت.
این حرکت از صد سال قبل به این طرف شروع شده است و متأسفانه چهره های معروفی هم در آن دست داشتند. البته تعدادی ناآگاهانه و تعدادی آگاهانه در داخل با نیروهای خط استشــراق در اروپــا وآمریــکا همکاری کردند و این انحــراف را در جامعۀ ما پیاده کردند بطوری که امروزه این خط فکری یکی از خطرناکترین جریانــات فکــری اســت که ما هنوز هــم با آن درگیریم و روزبه روز هم مراحل اوج خودش را طی می کند و هیچ حد و مرزی هم ندارد.اگر می بینید در جامعه ما پی در پی گروه و سازمان پیدا می شود و تحلیل های اسلامیشان هریک به مراتب انحرافی تر از گروه قبلی است، چیزی نیست که یک شبه پدید آمده باشد یا بعد از انقلاب ظاهر شده باشد.بلکه اینها جوانه هایی بودند که در طول این مدت در ذهن نیروهای جوان ما کاشته شده و امروز بر اساس مجموعه ای از آزادی ها رشد و بروز پیدا می کنند.