نظر شما چیست؟

معرفی کتاب آسیب مهد کودک

کتاب آسیب مهد کودک نوشته برایان سی رابرتسون با ترجمه نجمیه الهیاری منتشر شده است. کتاب آسیب مهد کودک از جمله آثاری است که به نقد سیاست‌های دولت آمریکا برای حمایت از تأسیس و گسترش مهدکودک‌ها در این کشور پرداخته است. برایان رابرتسون این کتاب را در سال ۲۰۰۴ میلادی نوشته است، او در این کتاب توضیح می‌دهد که چگونه دولت آمریکا با افزایش قدرت خود به سرکوب هرگونه انتقاد در مورد گسترش  مهدکودک‌ها می‌پردازد؛ چطور به محققانی که افزایش پرخاشگری در کودکان را در ارتباط مستقیم با مراقبت مهدکودکی می‌دانند، بُهتان می‌زند، و چگونه  سیاستمداران آمریکایی یارانه بیشتری را به سوداگران مهدکودک‌ها تخصیص  می‌دهند در حالی‌که والدین خواستار قوانین حمایتی دولت برای ماندن مادران  با کودکان خود در خانه می‌باشند.

رابرتسون درکتاب آسیب مهدکودک شجاعانه و اندیشمندانه با گفتمان و استدلالی چالش‌برانگیز به بیان«پیامدهای مُخرّب آتی این نوع سیاست‌ها بر فرزندان» می‌پردازد. کتاب آسیب مهدکودک در هفت فصل تنظیم و نوشته شده است: سکوت کشنده، حقیقت  غیرقابل تحمل، تبانی در سکوت، تجارت مهدکودک، تنگدستی والدین شاغل یا  یارانه به قشر مرفه، خانواده تحت فشار و چطور می توان وظیفه نگهداری از  فرزندان را دوباره به والدین برگرداند؟

گزیده کتاب آسیب مهد کودک

دیوید گِلِرنتِر همه ما را تحت تأثیر قرار داده است، (مطرح کردن آمریکای قرمز یا آبی در برنامه تلویزیونی انتخاباتی سال ۲۰۰۰!)

در ربع قرن بین سال‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۹۵، نسبت زنان متأهل با کودکان زیر شش سال  در نیروی کاری از ۳۰ درصد به ۶۴ درصد افزایش یافته است (از آن به بعد این  مقدار به‌صورت قابل ملاحظه‌ای تغییر نکرده است)، به این دلیل توجه ویژه به  مراقبت از کودکان پیش‌دبستانی لازم و ضروری می‌باشد. گِلِرنتِر اشاره کرد  که طیف وسیعی از عوامل مختلف فرهنگی و اقتصادی پشت این به اصطلاح انقلاب  مادرانه وجود دارد. سوق دادن زوج‌ها به سمت مدل خانواده دو درآمدی، و حذف  حمایت‌های اجتماعی که زیربنای پرورش فرزندان است، از جمله فعالیت‌های  فمینیسم‌های افراطی است که در فصل آتی به آن پرداخته خواهد شد.

اما  علاوه بر عوامل فرهنگی و اقتصادی، ترفندهای زیرکانه‌تری در تصمیم‌گیری  مادران متأهل نقش مهمی ایفا می‌کنند تا آن‌ها قبل از رفتن کودکان خود به  مدرسه، به سر کار برگردند. کمی پس از جنگ جهانی دوم، والدین به شدت توسط  «کارشناسان» آموزشی و تربیتی برای پرورش فرزندان خود به حاشیه رانده شدند.  همان‌طور که نظریه‌های متضاد و گوناگونی درباره رشد فکری و روانی کودکان  چند برابر شده والدین خصوصاً مادران، در برابر این نظریه‌ها وادار به تسلیم شده و از حق طبیعی خودشان به عنوان مربیان اولیه فرزندان خود گذشته و این  وظیفه (یا حق) را به کارشناسان حرفه‌ای در مهدکودک‌ها واگذار کردند. بتی  فریدان در کتاب رمز و راز زنانه، زن خانه‌دار کوته‌بین را گرفتار روزمرگی و انجام کارهای طاقت‌فرسا، تکراری و کُشنده روح و روان معرفی می‌کند؛ در  حالی‌که احساس پوچی بیشتر، در اثر از دست رفتن اعتماد به نفس مادران و نقش  آنان در تربیت کودکان خود بوده است. همراه با زیر پا گذاشتن ارزش مادری و  به انزوا کشیدن آنان در خانه- در جامعه‌ای که تقریباً تمام بزرگسالان دیگر  زندگی کاملاً حرفه‌ای را دنبال می‌کنند، کاهش استقلال پدر و مادر نقش مهمی  در کاهش ارزش مادری داشته است- به‌طوری‌که جنگی بی‌وقفه علیه خانواده سنتی  از طرف عموم مردم آغاز شد، و مادران حتی در سریال کمدی عُزی و هریت۳ به  تمسخر گرفته شدند.

یکی از اهداف من در نوشتن این کتاب این است که  اعلام کنم تسلیم در برابر «کارشناسان» بدون توجه به منافع کودکان  غیرعاقلانه است، و همچنین به نفع کودکان و پدر و مادرها نمی‌باشد. در  حالی‌که نظریه‌ها در مورد شرایط رشد کودکان به‌طور چشمگیری در طول سال‌ها  تغییر کرده، اما یک واقعیت مهم در تحقیقات جامعه‌شناختی ثابت باقی مانده  است: رشد کودکان به مقدار نسبتاً زیادی به میزان توجه پدر و مادر در سه یا  چهار سال اول زندگی بستگی دارد. پدر و مادر معتبرترین «کارشناسان رشد کودک» هستند، به این دلیل ساده که آن‌ها نیازهای کودکان خود را بهتر از هر کس  دیگری می‌دانند. نظریه‌های رشد که اغلب با مواضع ایدئولوژیک در خانواده و  نقش آن در جامعه پُررنگ شده‌اند، باید پشت سر تجربه فعلی پدر و مادرها و  درک غریزی آنان از نیازهای پرورشی کودکان قرار گیرند. پدری و مادری، برای  پدر و مادرهاست، نه کارشناسان رشد کودک یا «مربیان» مهدکودک‌ها.

یکی  دیگر از دلایل نوشتن این کتاب و هدف من این است که سیاست‌های عمومی در  زمینه مراقبت از کودکان بیشتر منعکس کننده و پاسخگوی، خواسته‌های پدران و  مادران باشد. در حالی که به اعتقاد من دلایل محکم برای پایان دادن به  نابرابری‌های فراوان در این سیستم که به حمایت مالی از مهدکودک‌ها  می‌پردازد، وجود دارد؛ زیرا با هزینه پدر و مادری که خود مراقبت از فرزندان را در خانه به‌عهده دارند، کار می‌کنند. البته باید در نظر گرفت که برخی  از والدین در شرایط دشوار، به خصوص مادران مجرد چاره‌ای جز استفاده از  مهدکودک برای فرزند خود ندارند. برخی از پدر و مادرها، و فرزندانشان،  جایگزینی برای مراقبت والدین مانند مراقبت اقوام ندارند، پس باید در این  شرایط سخت کمکی دو چندان به آنان شود. هرچند که سیاست‌گذاری‌ها در بخش‌های  عمومی، مانند سیاست‌های نگهداری از کودکان در ایالات متحده نشان می‌دهد  تغییر عناصر نامطلوب، و تبدیل وضع غیراستاندارد به استاندارد باعث آسیب  رساندن به نهاد خانواده شده است که، در آخرین مراحل آن، به دنبال  جایگزین(برای مهدکودک) بودند. هنگامی که دولت وارد تجارت مراقبت از کودکان  می‌شود، الزاماً خانواده را تضعیف می‌کند. برای حمایت از خانواده‌های تحت  فشار و یا در معرض خطر، دولت به ناچار به تضعیف خانواده‌های سالم  می‌پردازد.

دخالت دولت در مراقبت از کودکان پیش‌دبستانی به قانون  لانهام در سال ۱۹۴۱ برمی‌گردد، این قانون منابع مالی برای ساخت و ساز و  بهره‌برداری از مهدکودک‌های روزانه برای فرزندان کارمندان زن در وزارت دفاع را مد نظر داشت. بررسی مشکلات برای مقابله با جنگ‌های احتمالی، در سال  ۱۹۴۵ پایان یافت. هر چند، جالب است، که این موضوع حاکی از شکافی عمیق در  بین سیاست‌گذارانی بود که پیش بینی یک تغییر عمده فلسفی در مفهوم  فرزندپروری مناسب را کرده بودند. فمینیست‌های طرفدار مادری در نیمه اول این قرن تا حد زیادی مسئول ارزیابی نهادهایی مانند کمک به کودکان تحت  تکفّل(ADC) بودند، دقیقاً با هدف «مراقبت تمام وقت مادر در خانه» از  کودکانی که پدران آن‌ها به دلیل مرگ، عدم صلاحیت قانونی یا ترک خانه حضور  نداشتند. به عقیده طرفداران ADC مادران نباید به هیچ دلیلی مگر احتیاجات  مالی مجبور به کار شوند و همچنین فقر «نباید باعث محرومیت یک کودک از  مراقبت تمام وقت مادر از او شود.» اما فمینیست‌های طرفدار مادری در اداره  کودکان آمریکا شروع به مخالفت ایدئولوژیک در بخش فدرال - به‌ویژه در دفتر  زنان - کردند، و این زمانی بود که ایده اختصاص یارانه دولتی به مهدکودک‌ها  به نظر مطلوب می‌آمد. مارتا وود۹ رئیس اداره کودکان مخالفت خود را به ایده  افزایش یارانه برای مهدکودک‌ها در سال ۱۹۴۵، به این صورت اعلام کرد «دفتر  کودکان بیانیه‌ای مبنی بر ماندن مادران در خانه صادر نمی‌کند .... اما  می‌دانیم که عدم حضور مادر برای مدت طولانی بچه‌ها را تحت تأثیر قرار  می‌دهد.»

دیویی :
‏‫‭362/71
کتابشناسی ملی :
4094102
شابک :
978-964-531-946-3
سال نشر :
1395
صفحات کتاب :
280
کنگره :
‏‫‭HQ778/63‏‫‬‭/ر2آ5 1395

کتاب های مشابه آسیب مهد کودک