کتاب چگونه افراد را به انجام کاری ترغیب کنیم نوشته سوزان وینشنک است که توسط سیدعلی رضازاده ترجمه شده است.این کتاب توسط نسل نواندیش منتشر شده است.
یکی از شروط موفقیت، ایجاد انگیزه و شکلدهی یک هدف در اشخاص مختلف است. خواه آن فرد کودک باشد خواه بزرگ، خواه دانشآموز باشد، خواه دانشجو و خواه کارمند. ما در کتاب چگونه افراد را به انجام کاری ترغیب کنیم سعی داریم تا به شما بیاموزیم که چگونه یک فرد را به انجام کاری ترغیب کنیم. به این منظور روشهای مختلفی را با استفاده از اصول روانشناسی با تحقیقات جالب و خواندنی همراه آن آورده ایم تا شما بتوانید از آن برای تحقق خواسته هایتان کمک بگیرید.
اگر پدر یا مادرید، مدیر یک شرکت یا ادارهاید استاد دانشگاه یا معلم مدرسه ای هستید، می توانید از کتاب چگونه افراد را به انجام کاری ترغیب کنیم برای تربیت فرزند ، مدیریت دانش آموز، کارگر ، کارمند ، دانشجو و ... استفاده کنید. امید است این کتاب شما را در تحقق آزوهایتان و موفقیت در زندگی شخصی و کاری یاری نماید.
مولف کتاب چگونه افراد را به انجام کاری ترغیب کنیم خانم سوزان وینشنک دارای دکترای روانشناسی رفتاری از دانشگاه پنسیلوانیای آمریکاست. او تحقیق در روانشناسی و عصبشناسی را برای موقعیت های تجاری مورد استفاده قرار می دهد.
وی بنیانگذار و مدیر موسسه وینشنک نیز هست که مشاور بیش از 1000 شرکت بزرگ آمریکایی و سازمانهای آموزشی، دولتی و غیر انتفاعی است. عصبشناسی ، نحوه کارکرد مغز و کاربرد این تحقیقات در تجارت و زندگی روزمره را یافته است و از آنها استفاده می کند.
در کتاب چگونه افراد را به انجام کاری ترغیب کنیم از 140 استراتژی کلی استفاده شده است و داستانها و مطالعات موردی فراوانی برای درک بهتر و چگونگی استفاده از استراتژیها در کتاب ذکر شده است.
هیچ ایده ای در این کتاب قدرتمندتر از ایده استفاده از داستان ها برای تأثیر بر رفتار نیست. همه کارهایی که ما انجام می دهیم، با یک داستان در ارتباط است: «ما چه کسی هستیم و چه رابطه ای با دیگران داریم». بسیاری از این داستان ها ناآگاهانه اند. چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، داستان های ما درباره خودمان عمیقاً بر نحوه تفکر و رفتار ما تأثیر می گذارد. اگر بتوانید داستان یک شخص را تغییر دهید، می توانید رفتار او را نیز تغییر دهید.
چند سال پیش را به یاد می آورم، زمانی که بحران های خاصی را تجربه کردم. ۳۰ سال داشتم و یک رابطه بلندمدت در یک وضعیت دشوار پایان یافت. به شهر جدیدی منتقل شده بودم که هیچ آشنایی در آنجا نداشتم. شغلی را شروع کرده بودم که مطمئن نبودم به آن علاقه ای دارم. جایی را برای زندگی اجاره کرده بودم که نمی توانستم اجاره آن را بپردازم و فقط روی یک تشک روی زمین می خوابیدم، زیرا پولی برای خرید اسباب و اثاثیه نداشتم. پس از آن فهمیدم این خانه جدید پر از کک است.