و داستان های دیگر
نوشته جمال میرصادقی است که توسط انتشارات آواهیا منتشر شده است.
بچه ها را موقع شعارنویسی گرفته بودند. چند هفته ای بود که دیوارها از شعارها پُر می شد. صبح مأمورها راه می افتادند و آن ها را پاک می کردند و باز شب، شعارها به دیوارها برمی گشت.
اولین بار، مأمورها پسری را موقع شعار نوشتن دستگیر کردند و شب های بعد چهار نفر دیگر را گرفتند. شعار همه یکی بود:
«ما بچه های آفتابیم، تاری نمی پذیریم. »
مأمورها پوزخند زده بودند.
«نشانتان می دهیم بچه های آفتاب، تاری چه معنایی دارد. »
شعار تکرار شد و طول دیوارها را گرفت و شعارهای بعد، درشت و قرمز شد و پهنای دیوارها را پر کرد و در سطح شهر گسترش یافت. مأمورها زیاد شدند. در شب می گشتند و شعارها را پاک می کردند و بچه های آفتاب را می گرفتند.