کتاب حماسه هویزه توسط نصرت الله محمود زاده نوشته شده است. مرور دوبارهٔ حماسهٔ هویزه، مرور روزهای تلخ، اما بهیادماندنی است. در دل مقاومت بود که آموختیم، چهگونه از خود دفاع نماییم، از آن پس ورق جنگ برگشت. هویزه از آن جهت مظلوم پروندهٔ جنگ است که پیام شهدا آنطور که باید، به اهلش منتقل نشد و هنوز ناگفتههایش بیش از حد تصور است. چرا نباید بدانیم چه بر هویزه گذشت که نتوانستیم حتی شهدا را از چنگ دشمن نجات دهیم؟ مسأله هویزه، مسألهٔ جنگ و گریز نیست؛ مسألهٔ آزمایش و خطا نیست. هویزه با بیش از 160 شهید، فرهنگ مقاومت را در ماههای آغاز جنگ، سرمشق چهگونه جنگیدن قرار داد و عاشورای حسینی را از بایگانی تاریخ تشیع وارد کارزار نمود.
برای پنجمین روز متوالی، عبور تانک های ارتش از جاده هویزه-سوسنگرد ادامه داشت. از این جابه جایی ها، بوی حمله می آمد؛ حمله ای که مدت ها در انتظارش بودیم. پس از حله های پی در پی عراق، شکست و عقب نشینی های مکرر نیروهای خودی و به دنبال آن رکود و سکون ناشی از این اوضاع در منطقه، کم ترین تحرک می توانست بیش ترین دگرگونی را در روحیه افراد پدید بیاورد؛ به همین دلیل برای نیروهایی که در گوشه و کنار منطقه پراکنده بودند، شاید هیچ نوایی لطیف تر و روح بخش تر از صدای خشن چرخ های تانک نبود و هیچ منظره ای نمی توانست به قدر گردوغباری که در اثر این تردد در هوا پراکنده می شد، زیبا و دل انگیز باشد. حرکت تانک های لشکر «16 زرهی« در هوای سرد زمستانی چشم ها را به خود معطوف کرده بود. گرچه هنوز اطلاعی از این جا به جایی یگان ها ارتش نداشتیم، اما امیدواری ما به عملیات، کنجکاومان می کرد ا ز این موضوع سر در بیاوریم.
درسی که این خاطره حماسه آمیز و جان گداز می دهد پیام جاودانه ای برای همه ملت ها ونسل هاست. درس مقاومت مردانه انسانهای بزرگی است که اراده پولادین و قدرت والای بشری خود را به اراده الهی متصل ساختند و آگاهانه قدم در میدان فداکاری نهادند و صحنه نبرد با دشمن اسلام را با خون خود رنگین ساختند. بی شک اگر لحظات پر معنا و پر ماجرای هر یک از این شهادت ها ثبت می شد و -چنان که در این یادداشت ها آمده - به چشم می آمد غنی ترین میراث معنوی برای تاریخ به جا می ماند. افسوس که بدین مهم به قدری که باید همت گماشته نمی شود لذا این نوشته ها را که در نوع خود بسیار کم نظیر است باید قدر دانست.
بی شک اگر لحظات پر معنا و پر ماجرای هر یک از این شهادت ها ثبت میشد و -چنان که در این یادداشت ها آمده - به چشم می آمد غنی ترین میراث معنوی برای تاریخ به جا می ماند. افسوس که بدین مهم به قدری که باید همت گماشته نمی شود لذا این نوشته ها را که در نوع خود بسیار کم نظیر است باید قدر دانست.