در کتاب قویما منی قان آپاریر (جلد اول) به بررسی چگونگی پیدایش و سیر تحول غزل در زبان ترکی آذربایجانی می پردازیم. بهطور کلّی ادبیّات ترکی از منظر زبان به دو شاخه زبانی"آذربایجانی و عثمانی-آنادولو" و از منظر زمان به دو گروه"پیش از اسلام و پس از اسلام" تقسیمپذیر است که هر کدام هر یک از این شاخه ها خود به شاخههای متنوعی تقسیم میشوند.
مثلاً ادبیّات ترکی آذربایجانی بعد از اسلام را می توان به دو شاخه ی قبل از صفویه و بعد از آن تقسیم نمود؛ یا ادبیّات ترکی عثمانی، به شاخه های قبل از عثمانی و بعد از آن، و بعد از تشکیل دولت ترکیه امروزی قابل تقسیم است بدیهی ست اشاره ای گذرا به این تقسیم بندی ها می تواند به تبیین موضوع مورد بحث کمک کند.
ادبیّات ترکی چه در آسیای صغیر و چه در آسیای میانه که اکثر ترکزبانان در آنجا می زیستند در این دوره جهش پیدا می کند. این جهش از یک سو به خاطر قدرت یافتن امپراتوری عثمانی و از سوی دیگر بهدلیل رواج زبان و فرهنگ ایرانیان در آنجاست؛ در این دوره تأثیرات عمیقی که "مولوی" در ادب ترکی گذارده بود با "یونس امره" شکوفا می شود.
فرقه مولویّه به پامی شود و زبان فارسی در آن به مثابه زبان مقدّس درمی آید. از آثار بهدست آمده در این دوره می توان به "قصصُ الانبیای رابگزی" اشاره نمود. شاعری گمنام" نهج الفرادیسگ" را می نویسد. اوّلین خسرو و شیرین در ادبیّات ترکی به دست شاعری بهنام "قطب" به لهجه ای از آسیای میانه نوشته می شود. "حسام کاتب" "جمجمه نامة عطّار" را ترجمه می کند. " نسیمی" هم در این دوره به زبان های ترکی، فارسی و عربی شعر می سراید.
"گلشهری" منطق الطّیر عطّار را ترجمه می کند و "عاشق پاشا" هم در قرن 14 اشعار صوفیانه می سراید. "سولی فقیه" داستان های عاشقانه فارسی را به ترکی ترجمه می کند. "خواجه احمد بن مسعود" مثنوی" سهیل و نوبهار" را از فارسی برمی گرداند. همچنین او فرهنگنامة سعدی را می نویسد. "شیخ اوغلو" قابوسنامه و مرزبان نامه را ترجمه می کند و احمدی از بزرگترین شعرای ترک تقریباً اکثر مثنوی های عاشقانة فارسی را به ترکی برمی گرداند.