کتاب تریل باز اثر عزیز سهرابی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این رمان دارای کشش است و از حوادث و اتفاقات پر هیجانی برای جذاب شدن داستان بهره برده است و یک پیام اخلاقی هم برای مخاطبانش در آستین دارد.
راوی داستان و ذبیح دو دوست هستند. ذبیح عاشق موتور تریل است و هرروز دم در مغازه ابوالفضل میرود که اهل محل او را ابولی صدا میکنند و موتورهای او را میبیند، او دلش میخواهد یک موتور تریل داشته باشد تا بتواند جلوی مرجان تک چرخ بزند. مرجان دخترخاله ذبیح بود. دختری که پدر و مادرش را یکجا در تصادف از دست داده بود و حالا پیش مادربزرگش، ننهکلثوم، زندگی میکرد.
مرجان با راوی و ذبیح هم سن و سال بود و از خواهر راوی، هاجر، و خواهر ذبیح، سولماز، یک سالی بزرگتر بود. ذبیح همیشه میگوید دوست دارد زودتر بزرگ شود و با مرجان عروسی کند و از این محله برود. این بود که عشق خودنمایی با تریل دیوانهاش میکرد. انگار خودنمایی توی خونش بود. در کتاب تریل باز این دو نوجوان به دنبال راهی برای خریدن یک موتور هستند و همین موضوع داستان را پیش میبرد.
جلوی چشم گریان مرجان، با ته چوبدستی میکوبید به کپه مشبک لانهشان. با چند ضربه کپه را پایین انداخت. یکهو تعدادی زنبور طلایی به سمت ذبیح هجوم آوردند. چند تایی هم سمت ما آمدند. با عجله، بوتهای پیرگون را با زور لگد از ریشه درآوردم و نفهمیدم چطوری با یک کبریت لهشده آتش درست کردم.
گون آتشگرفته را مرتب دور سر بچهها میچرخاندم. دخترها جیغ میکشیدند و مرتب پیچ و تاب میخوردند. آتش گرگرفته گون را بردم سمت ذبیح و زنبورها را فراری دادم؛ اما انگار دیر رسیده بودم. ذبیح سرش را میان دستهایش گرفته بود و داد میزد. آتش به ریشه گون رسیده بود و نزدیک بود دستم را بسوزاند که دستپاچه انداختمش داخل جوی آب. بهسرعت رفتم سمت ذبیح. کلهاش را داخل جو فروبردم و بیرون آوردم. چند لحظه آرام شد؛ اما دوباره شروع کرد به هوار کشیدن. اطراف چشمها و روی گونه و بینیاش ورم کرده بود. دخترها از ناله جگرخراش ذبیح بیشتر گریه میکردند. امیر هم گریهاش گرفته بود. آن روز را هیچیک از ما چند نفر فراموش نمیکنیم. پدرم میگفت یک نیش آن زنبور طلایی کافی است که آدمی حساس را نفله کند. ذبیح شانس آورده بود.
ـ پیدا کردم رضا... پیدا کردم.
به خودم آمدم. ذبیح دست مرا با هیجان گرفته بود. دستهایش میلرزید و خوشحالی توی صورتش موج میزد. گفتم: «چی رو پیدا کردی؟ چی رو؟!»
گفت: «آفتابه نقره ننهکلثوم.»