روایت خاطرات اکبر کاظمی نجف آبادی، مصاحبه و تدوین: محمدرضا نوریان داستانی حیرت انگیز از سرنوشت یکی از نیروهای اطلاعات عملیات لشکر 8 زرهی نجف اشرف
« ... از هیکل ورزیده و هفتادکیلوگرمی ام، فقط یک اسکلت و پوستی سیاه و خشک باقی مانده بود. بخشی از سیاهی مربوط به کثیفی محیط و آثار زخم بود و قسمتی هم ریشه در خوراک این مدت داشت. این هیبت «غیرِ آدمی زاد» بیشتر شبیه یک عراقی زخمی بود تا نیروی اطلاعات عملیات لشکر 8 نجف اشرف. سربازها با مشورتی که کردند، تصمیم به کشتن این «عراقی بوگندو» گرفتند... »