کتاب سّر سَر و عاشقی مدافعان حرم2سرگذشتنامه سردار شهید شیرعلی سلطانی شهیدی که در راه دفاع از حرم مثل ارباب شهیدش سَر داد! نوشته آقای محمد طاهری منتشر شده توسط انتشارات صریر منتشر شده است.
نمیدانم سرّ سَر و عاشقی در چیست؟! نمی دانم چرا خدای حکیم در امتحانِ عظیمِ ابراهیم نبی، سر جگرگوشهاش، اسماعیل ذبیح را میخواهد؟! نمی دانم چرا از میان همه خوبان و مجاهدان تاریخ، داستانِ سر به حسین بن علی(ع) و اصحاب با وفایش میرسد؟! نمیدانم معشوق از رگهای بریدهی سر عاشقان چه میخواهد ... .
چه سری در سَر است که معشوق در بزرگترین بزم عاشقی عالم و در مسلخگاه ذبح عظیم، آن جا که برترین عاشق جهان در مقابل معشوق خویش نظر و حضور و توجه و عشق و جان میدهد اما معشوق چیز بالاتری به اسم سَر میخواد؟!! این چه رازی ست که حسین ثارالله(ع) و یارانش به او نائل شدند؟1 این چه رازی است که به وسعت تاریخ امتداد مییابد و یاران آخرالزمانی امام شهیدان نیز به این راز میرسند؛ یارانی مثل حاج شیرعلی سلطانی؟!
نمیدانم؛ حق هم نیست بدانم؛ این رازی ست که خونبهای فهمش، سَر است؛ عهدی است پنهانی که عاشق از معشوق خویش ستانده است...
دست مادر و خانمش را گرفت و به کتابخانه مسجدر برد. با خنده پرسید اگر من شهید بشوم کجا خاکم میکنید؟! مادرش هم با خنده جوابش را داد: خب معلوم است دارالرحمه!
حاج شیرعلی آرام و باطمانینه موکت کتابخانه را کنار زد و گودال را نشان داد. چشمهای مادر و خانمش از حدقه بیرون آمد!
دل مادر و خانمش ریخت؛ سکوتی حاکم شد؛ خانمش همچنان به گودال خیره شده بود با صدایی آهسته و با شکی که نمیدانست سوالش درست است یا نه پرسید: پس چرا این قبر کوچکتر از تن تو است؟
حاجی همچنان که لبخند میزد و موکت را روی قبر میکشاند گفت: کوچک نیست؛ اندازه است؛ "حکمت" دارد.